mesmerize

/ˈmezməˌraɪz//ˈmezməraɪz/

معنی: فریفتن، هیپنوتیزم کردن، هیپنوتیزم شدن
معانی دیگر: مسحور کردن، شیفتن، (روانشناسی) به خواب مغناطیسی فروبردن، خسباندن (hypnotize هم می گویند)

جمله های نمونه

1. The rabbit stopped, mesmerized by the beam of the car's headlights.
[ترجمه گوگل]خرگوش ایستاد، مسحور پرتو چراغ های ماشین
[ترجمه ترگمان]خرگوش متوقف شد و مسحور چراغ های جلوی اتومبیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I was completely mesmerized by the performance.
[ترجمه گوگل]من کاملا مسحور اجرا شدم
[ترجمه ترگمان]من کاملا مجذوب نمایش بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They were mesmerized by her performance.
[ترجمه گوگل]آنها تحت تأثیر عملکرد او قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها مجذوب عملکرد او شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He could mesmerize an audience by the sheer force of his presence.
[ترجمه گوگل]او می توانست با نیروی محض حضورش مخاطب را مسحور کند
[ترجمه ترگمان]می توانست با نیروی محض حضورش، شنوندگان را مخاطب قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was mesmerized by her bewitching green eyes.
[ترجمه گوگل]او مسحور چشمان سبز و جذاب او شده بود
[ترجمه ترگمان]او مسحور چشمان سبزش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Jack walked around the hotel and was mesmerized by its sheer size.
[ترجمه گوگل]جک در اطراف هتل قدم زد و مسحور بزرگی آن شد
[ترجمه ترگمان]جک دور هتل قدم زد و مجذوب قد sheer شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The first time I saw Diana I was mesmerized by her beauty.
[ترجمه گوگل]اولین باری که دیانا را دیدم مجذوب زیبایی او شدم
[ترجمه ترگمان]اولین باری که دیانا را دیدم مسحور زیبایی او شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I sat mesmerized long after the fairground closed.
[ترجمه گوگل]مدتها بعد از بسته شدن میدان نمایشگاه مسحور نشستم
[ترجمه ترگمان]من ساعت ها بعد از اینکه زمین بازی بسته شد، مسحور و مسحور شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her story, however, will overwhelm adults and mesmerize kids.
[ترجمه گوگل]داستان او، با این حال، بزرگسالان را تحت تأثیر قرار می دهد و بچه ها را مسحور می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، داستان او افراد بالغ و mesmerize کودک را تحت الشعاع قرار خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Illusionist : Convincing Regalia - Mesmerize effect can now affect Epic targets.
[ترجمه گوگل]Illusionist: Convincing Regalia - اثر مسحور کننده اکنون می تواند بر اهداف Epic تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]Illusionist: اثر regalia - mesmerize در حال حاضر می تواند بر اهداف اپیک قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You can mesmerize anyone you meet with your cultured attitude and outlook.
[ترجمه گوگل]شما می توانید هر کسی را که ملاقات می کنید با نگرش و دیدگاه فرهنگی خود مسحور کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید هر کسی را که با نگرش و دیدگاه cultured خود ملاقات کرده اید را بشناسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You shouldn't mesmerize anyone who's drinking.
[ترجمه گوگل]شما نباید کسی را که در حال نوشیدن الکل است مسحور کنید
[ترجمه ترگمان]تو نباید کسی رو هیپنوتیزم کنی که مشروب بخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Illusionist : Sleep - Mesmerize effect can now affect Epic targets.
[ترجمه گوگل]Illusionist: Sleep - افکت مسحور کننده اکنون می تواند بر اهداف Epic تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]Illusionist: اثر خواب - mesmerize اکنون می تواند بر اهداف اپیک تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Coercer : Slumber - Mesmerize effect can now affect Epic targets.
[ترجمه گوگل]Coercer: Slumber - افکت مسحور کننده اکنون می تواند بر اهداف Epic تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]Coercer: اثر slumber - mesmerize اکنون می تواند بر اهداف اپیک قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He stuck the candle upright in a socket then sat and gazed at the flame, letting it mesmerize him into memory.
[ترجمه گوگل]او شمع را به صورت عمودی در یک سوکت فرو کرد، سپس نشست و به شعله خیره شد و اجازه داد که او را مسحور خاطرات کند
[ترجمه ترگمان]شمع را راست کرد و به شعله آتش خیره شد و به شعله آتش خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فریفتن (فعل)
fudge, cheat, hustle, wile, lure, decoy, charm, inveigle, entice, deceive, bewitch, delude, enchant, seduce, skunk, captivate, diddle, tempt, euchre, fob, jilt, mesmerize

هیپنوتیزم کردن (فعل)
mesmerize

هیپنوتیزم شدن (فعل)
mesmerize

انگلیسی به انگلیسی

• hypnotize, induce a trance-like state; subject to mesmerism; fascinate, rivet, spellbind (also mesmerise)
if you are mesmerized by something, you are so interested in it or so attracted to it that you cannot judge it properly or think about anything else.

پیشنهاد کاربران

she's got you mesmerized while i die.
حیرت زده کردن.
مبهوت کردن.
مجذوب کننده.
مسحور کردن.
تحت تاثیر قرار دادن
It's mesmerizing مجذوب کننده است، مبهوت کننده است
مجذوب کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : mesmerize
✅️ اسم ( noun ) : mesmerism
✅️ صفت ( adjective ) : mesmerizing / mesmeric
✅️ قید ( adverb ) : _
مسحور شدن , مجذوب شدن
# I was mesmerized by her beauty
# She had the most mesmerizing blue eyes
# I was completely mesmerized by the performance
اسیر عادتی بشی که نتونی ترکش کنی .
هیپنوتیزم شدن
مجذوب شدن در حد مبهوت شدن
مجذوب چیزی شدن
Mesmerise امریکن mesmerize است.
عاشق شدن
مبهوت شدن
مسحور شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس