mend

/ˈmend//mend/

معنی: درست کردن، بهبودی یافتن، شفاء دادن، رفو کردن، مرمت کردن، تعمیر کردن
معانی دیگر: نوسازی کردن، بهترکردن، اصلاح کردن، بهبود بخشیدن، (سلامتی - شکستگی استخوان) بهبود یافتن، بهتر شدن، جوش خوردن، (زخم) التیام یافتن، (بیماری) خوب شدن، شفا یافتن، بازسازی، بهبود(ی)، التیام، رجوع شود به: amends، شفا دادن

جمله های نمونه

1. mend one's fences
سیاست بازی و دوست یابی کردن،روابط خود را اصلاح کردن،تحبیب کردن

2. mend one's ways
خلق و رفتار خود را عوض کردن،خود را اصلاح کردن

3. to mend a corrupt text
متن خراب را حک و اصلاح کردن

4. to mend one's manners
رفتار خود را اصلاح کردن

5. to mend shoes
کفش تعمیر کردن

6. can you mend my sleeve?
آیا می توانی آستین مرا دوخت و دوز کنی ؟

7. on the mend
(به ویژه در مورد زخم و بیماری) روبه بهبود،در حال خوب شدن

8. he used to mend our car
او در گذشته ماشین ما را تعمیر می کرد.

9. if he doesn't mend his ways, he'll get fired
اگر خود را اصلاح نکند اخراج خواهد شد.

10. never too late to mend
برای اصلاح هیچ وقت دیر نیست

11. it might be too late to mend the nation
ممکن است اصلاح کشور خیلی دیر شده باشد.

12. they were hoping that the new law would mend matters
امیدوار بودند که قانون جدید اوضاع را اصلاح کند.

13. Can you mend the hole in my shirt?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید سوراخ پیراهن من را اصلاح کنید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی سوراخ تو لباسم رو تعمیر کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My father used to mend our shoes.
[ترجمه آرسام] پدرم کفش های مارا تعمیر می کرد.
|
[ترجمه گوگل]پدرم کفش های ما را تعمیر می کرد
[ترجمه ترگمان] پدرم قبلا کفش هامون رو تعمیر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Never too late to mend.
[ترجمه رضا] هیچ وقت برای اصلاح دیر نیست.
|
[ترجمه فاطمه محمدی نسب] ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است
|
[ترجمه گوگل]هیچ وقت برای اصلاح دیر نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت برای تعمیر دیر نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Could you mend this hole in my shirt?
[ترجمه رضا] ممکنه این سوراخ پیراهن من رو تعمیر ( رفو ) کنید؟
|
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این سوراخ در پیراهن من را اصلاح کنید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی این سوراخ تو لباسم رو تعمیر کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He that can bear a reproof,and mend by it,if he is not wise,is in a fair way of being so.
[ترجمه گوگل]کسی که می تواند توبیخ را تحمل کند و با آن اصلاح کند، اگر عاقل نباشد، عادلانه است
[ترجمه ترگمان]اگر او عاقل نباشد، می تواند از این روش ایراد بگیرد، و اگر هم عاقل نباشد، این کار را به خوبی انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. You didn't mend the boat properly — the water is still leaking in.
[ترجمه رضا] شما قایق را به درستی تعمیر نکرده اید، آب هنوز به ( داخل ) آن نشت می کند.
|
[ترجمه گوگل]شما قایق را به درستی تعمیر نکردید - آب هنوز به داخل نشت می کند
[ترجمه ترگمان]تو قایق رو درست نکردی - آب هنوز چکه می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درست کردن (فعل)
right, clean, agree, make, adapt, address, fix, devise, trim, regulate, fettle, organize, gully, make up, weave, build, fashion, concoct, integrate, compose, indite, emend, mend, redd, straighten

بهبودی یافتن (فعل)
gain, improve, ameliorate, better, amend, recover, recuperate, pick up, convalesce, mend, pull round

شفاء دادن (فعل)
physic, leech, cure, heal, medicate, mend

رفو کردن (فعل)
darn, fettle, mend

مرمت کردن (فعل)
repair, mend, do up, furbish up

تعمیر کردن (فعل)
service, fix, repair, remodel, remedy, restore, patch, tinker, vamp, mend, refit, remake, renovate, refashion, rehash

انگلیسی به انگلیسی

• reform; repair; act of repairing; state of healing or improvement
repair; improve; be improved; recuperate (from an illness)
if you mend something that is damaged or broken, you repair it, so that it works or can be used again.
if you are on the mend, you are recovering from an illness or an injury; an informal expression.
if a relationship or a situation is on the mend, it is improving after a difficult or unsuccessful period; an informal expression.
if someone mends their ways, they begin to behave better than they did before.

پیشنهاد کاربران

To repair or restore something that is broken or damaged. In the context of treatment, “mend” refers to the process of improving or healing a person’s physical or mental condition.
تعمیر یا بازیابی کردن چیزی که شکسته یا آسیب دیده است. در زمینه درمان، "mend" به فرآیند بهبود یا بهبود وضعیت جسمی یا روانی فرد اشاره دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

For example, a doctor might say, “Rest and medication will help mend your broken leg. ”
A therapist might tell a patient, “With time and therapy, we can mend the emotional scars. ”
A person discussing recovery might say, “I’m working hard to mend my relationship with my family. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-treatment/
جوش خوردن استخوان هم میشه استفاده کرد
His leg isn’t mending as quickly as he’d expected.
ترمیم
تعمیر کردن
repair, fix
the washing machine is broken we need to mend it.
بیشتر به معنی ترمیم کردنو مرمت کردن است تا تعمیر کردن. اصلاح عیب های کوچک مثل درز لباس ها و پارگی پارچه ها رفع خرابی های کوچک و ظریف و . . .
نوسازی کردن
دوختن ، تعمیر کردن ، اصلاح کردن
راه انداختن، رو براه کردن
Never late to mend
ضرب المثل انگلیسی به معنی : ماهی رو هر وقت از آب بگیرى تازه ست
مرمت کردن
جوشیدن
fix or repair
وصله پینه
به این جمله از Soviet دقت کنید:
he knew every mend in each of them

improve
البته معنی نگاهداشتن در حالتی و مانند آن هم به کار می رود، به این جمله از کتاب Soviet دقت کنید:
to be mended on his next day off
نگاهداشتن در حالت خاموش
( British English ) to repair something that has been damaged or broken so that it can be used again
( oxford )
تعمیر کردن
fix
رفو کردن لباس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس