memorization


معنی: حفظ کنی
معانی دیگر: حفظ کنی

جمله های نمونه

1. final examinations and memorization must be de-emphasized
امتحان نهایی و از برکردن نباید مورد تاکید قرار گیرد.

2. To many, the distinction between rote memorization and understanding is unclear and leads to confused teaching and learning.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری، تمایز بین حفظ کردن و درک صحیح نامشخص است و منجر به آشفتگی آموزش و یادگیری می شود
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری، تمایز بین حفظ کردن و درک این چیزها نامشخص است و منجر به یادگیری و یادگیری آشفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We all know the fact that organization helps memorization.
[ترجمه گوگل]همه ما این واقعیت را می دانیم که سازماندهی به حفظ کردن کمک می کند
[ترجمه ترگمان]همه ما این حقیقت را می دانیم که سازمان به حفظ کردن به حفظ کردن کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You learn that it takes phenomenal feats of memorization to learn the Chinese characters.
[ترجمه گوگل]شما یاد می گیرید که برای یادگیری حروف چینی به کارهای خارق العاده ای در حفظ کردن نیاز است
[ترجمه ترگمان]شما یاد می گیرید که این کار به دستاوردهای فوق العاده ای در حفظ کردن شخصیت چینی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Try new activities. Performing activities that require the memorization of complex steps will help exercise the brain. Recommended pursuits that you can try are square dancing and chess.
[ترجمه گوگل]فعالیت های جدید را امتحان کنید انجام فعالیت هایی که نیازمند به خاطر سپردن مراحل پیچیده هستند به ورزش مغز کمک می کند فعالیت های توصیه شده ای که می توانید امتحان کنید رقص مربع و شطرنج است
[ترجمه ترگمان]فعالیت های جدید را امتحان کنید انجام فعالیت هایی که نیازمند حفظ کردن مراحل پیچیده هستند به ورزش کردن مغز کمک خواهند کرد کارهایی که می توانید امتحان کنید رقص و شطرنج مربعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Memorization of such terms without understanding their meaning can lead to mental indigestion.
[ترجمه گوگل]به خاطر سپردن چنین اصطلاحاتی بدون درک معنای آنها می تواند منجر به سوء هاضمه ذهنی شود
[ترجمه ترگمان]عدم درک این شرایط بدون درک معنای آن ها می تواند منجر به سو هاضمه ذهنی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rote memorization has been the educator's standard operating procedure for centuries.
[ترجمه گوگل]به خاطر سپردن روت برای قرن ها روش کار استاندارد مربیان بوده است
[ترجمه ترگمان]حفظ کردن Rote به عنوان روش عملیاتی استاندارد برای قرن ها بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Or about the valor of the memorization gymnastics, challenging oneself always to know more.
[ترجمه گوگل]یا در مورد شجاعت ژیمناستیک حفظ کردن، همیشه خود را به چالش می کشد تا بیشتر بداند
[ترجمه ترگمان]یا در مورد شجاعت ژیمناستیک memorization که همیشه خود را به مبارزه می طلبد بیش از این چیزی نمی داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This helps your speech, memorization, and makes you start thinking in the new language.
[ترجمه گوگل]این به گفتار، حفظ کردن کمک می‌کند و باعث می‌شود به زبان جدید فکر کنید
[ترجمه ترگمان]این به سخنرانی و حفظ کردن شما کمک می کند و باعث می شود که به زبان جدید فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is the memorization of all the motions executed while making music. Remember, we started off learning them consciously with the intention of ingraining them.
[ترجمه گوگل]این به خاطر سپردن تمام حرکات اجرا شده در حین ساخت موسیقی است به یاد داشته باشید، ما شروع به یادگیری آنها به صورت آگاهانه و با هدف ریشه یابی آنها کردیم
[ترجمه ترگمان]حفظ کردن تمام حرکات اجرا شده در هنگام ساختن موسیقی است به خاطر داشته باشید که ما شروع به یادگیری آگاهانه با قصد of کردن آن ها کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Memorization of information by frequent repetition ( rote learning ) plays a role in most education system.
[ترجمه گوگل]به خاطر سپردن اطلاعات با تکرار مکرر (یادگیری تکه تکه) در اکثر سیستم های آموزشی نقش دارد
[ترجمه ترگمان]memorization اطلاعات با تکرار مکرر (یادگیری rote)نقشی در بیشتر سیستم آموزشی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This reduces the burden of memorization and helps you learn faster.
[ترجمه گوگل]این کار بار حفظ کردن را کاهش می دهد و به شما کمک می کند سریعتر یاد بگیرید
[ترجمه ترگمان]این باعث کاهش بار حفظ کردن می شود و به شما کمک می کند سریع تر یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Performing activities that require the memorization of complex steps will help exercise the brain. Recommended pursuits that you can try are square dancing and chess.
[ترجمه گوگل]انجام فعالیت هایی که نیازمند به خاطر سپردن مراحل پیچیده هستند به ورزش مغز کمک می کند فعالیت های توصیه شده ای که می توانید امتحان کنید رقص مربع و شطرنج است
[ترجمه ترگمان]انجام فعالیت هایی که نیازمند حفظ کردن مراحل پیچیده هستند به ورزش کردن مغز کمک خواهند کرد کارهایی که می توانید امتحان کنید رقص و شطرنج مربعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conventional instruction neglects practice and overemphasizes text and memorization.
[ترجمه گوگل]آموزش مرسوم تمرین را نادیده می گیرد و بر متن و حفظ کردن تأکید بیش از حد می کند
[ترجمه ترگمان]آموزش سنتی به خاطر حفظ کردن متن و حفظ کردن به دست فراموشی سپرده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حفظ کنی (اسم)
memorization

انگلیسی به انگلیسی

• learning by heart, learning through repetition; committing to memory (also memorisation)

پیشنهاد کاربران

بپرس