memorable

/ˈmemərəbl̩//ˈmemərəbl̩/

معنی: جالب، حائز امیت، یاد اوردنی
معانی دیگر: فراموش نشدنی، به یاد ماندنی، حائز اهمیت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: memorably (adv.)
(1) تعریف: easily kept in memory; highly impressive or exceptional.
مترادف: exceptional, impressive, unforgettable
متضاد: unmemorable
مشابه: celebrated, distinct, eminent, extraordinary, historic, illustrious, important, momentous, prominent, significant, singular, striking

- The inauguration was a memorable occasion.
[ترجمه گوگل] افتتاحیه یک مناسبت به یاد ماندنی بود
[ترجمه ترگمان] مراسم افتتاحیه یک رویداد به یاد ماندنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: worth remembering; notable.
مترادف: notable, noteworthy, remarkable
متضاد: forgettable, unmemorable, unremarkable
مشابه: extraordinary, important, impressive, outstanding, red-letter, wonderful

- Nothing in the speech was particularly memorable.
[ترجمه گوگل] هیچ چیز در سخنرانی به خصوص به یاد ماندنی نبود
[ترجمه ترگمان] هیچ چیز در این سخنرانی به طور خاص به یاد ماندنی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The music itself is pretty dull, but the lyrics are memorable.
[ترجمه گوگل] خود موسیقی بسیار کسل کننده است، اما شعر به یاد ماندنی است
[ترجمه ترگمان] خود موسیقی بسیار کسل کننده است، اما اشعار به یاد ماندنی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a memorable event
رویداد فراموش نشدنی

2. that was the most memorable day of my life
آن (روز) فراموش نشدنی ترین روز عمرم بود.

3. It was a truly memorable experience.
[ترجمه گوگل]واقعا تجربه خاطره انگیزی بود
[ترجمه ترگمان]این یک تجربه واقعا به یاد ماندنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I haven't seen them since that memorable evening when the boat capsized.
[ترجمه گوگل]از آن شب خاطره انگیز که قایق واژگون شد، آنها را ندیده ام
[ترجمه ترگمان]از آن شب به بعد که قایق واژگون شد آن ها را ندیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This was indeed the most memorable day of my life.
[ترجمه گوگل]این واقعا به یاد ماندنی ترین روز زندگی من بود
[ترجمه ترگمان]این واقعا مهم ترین روز زندگی من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On this memorable occasion we salute the wonderful work done by the association.
[ترجمه گوگل]در این مناسبت به یاد ماندنی، ما به کار فوق العاده انجام شده توسط انجمن تبریک می گوییم
[ترجمه ترگمان]در این مورد به یاد ماندنی ما به کاره ای عالی انجام شده توسط انجمن احترام می گذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Movie music can be made memorable because its themes are repeated throughout the film.
[ترجمه گوگل]موسیقی فیلم را می توان خاطره انگیز ساخت زیرا مضامین آن در طول فیلم تکرار می شود
[ترجمه ترگمان]موسیقی فیلم می تواند به یاد ماندنی شود چرا که موضوعات آن در سراسر فیلم تکرار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Those who saw the performance thought it memorable.
[ترجمه گوگل]کسانی که این اجرا را دیدند آن را به یاد ماندنی کردند
[ترجمه ترگمان]آن هایی که این عملکرد را دیده اند به یاد ماندنی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The lavish production makes this musical truly memorable.
[ترجمه گوگل]تولید مجلل این موزیکال را واقعاً خاطره انگیز می کند
[ترجمه ترگمان]تولید پر هزینه این موسیقی را واقعا به یاد ماندنی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The holiday was memorable for the food.
[ترجمه گوگل]تعطیلات برای غذا خاطره انگیز بود
[ترجمه ترگمان]این تعطیلات برای غذا به یاد ماندنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The film was memorable for the fine acting of the two main characters.
[ترجمه گوگل]این فیلم با بازی خوب دو شخصیت اصلی به یاد ماندنی بود
[ترجمه ترگمان]این فیلم بخاطر بازیگری خوب این دو شخصیت اصلی، به یاد ماندنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The city is memorable for its fantastic beaches.
[ترجمه گوگل]این شهر به خاطر سواحل فوق العاده اش به یاد ماندنی است
[ترجمه ترگمان]این شهر برای سواحل فوق العاده خود به یاد ماندنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was a memorable flight because the wings iced up.
[ترجمه گوگل]این یک پرواز به یاد ماندنی بود زیرا بالها یخ زدند
[ترجمه ترگمان]یه پرواز به یاد ماندنی بود چون بال هاش یخ زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We want to make this a truly memorable day for the children.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم این روز را برای بچه ها به یاد ماندنی تبدیل کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم این را یک روز واقعا به یاد ماندنی برای کودکان بسازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جالب (صفت)
spicy, absorbing, attractive, yummy, marvelous, memorable, arresting, well-off

حائز امیت (صفت)
memorable

یاد اوردنی (صفت)
memorable

انگلیسی به انگلیسی

• important, special, worth remembering, unforgettable
memorable things are likely to be remembered because they are special or unusual.

پیشنهاد کاربران

حساس
مهم
حساس ترین
مهم ترین
memorable: به یاد ماندنی
به یاد ماندنی ( خاطره انگیز/فراموش نشدنی )
Adj
خاطره
بیاد ماندنی
خاطره
به یاد ماندنی
فراموش نشدنی
موافق نبودن
خاطره انگیز

بپرس