memorabilia

/ˌmemərəˈbiːljə//ˌmemərəˈbɪliə/

(اشیا) یادآورها، چیزهای خاطره انگیز، یاد انگیزگان، یادبودها، خاطرات

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
(1) تعریف: a collection of mementos.

- Her albums were filled with memorabilia from her trip to Europe.
[ترجمه گوگل] آلبوم های او مملو از یادگاری های سفرش به اروپا بود
[ترجمه ترگمان] آلبوم های او پر از یادگاری از سفر او به اروپا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: memorable events or matters.

جمله های نمونه

1. his room is filled with memorabilia of early texas
اتاق او پر از اشیایی بود که خاطرات تگزاس قدیم را زنده می کرد.

2. The place is stuffed with whacky memorabilia like a sculpture of the Seven Dwarfs that Walt Disney gave to Debbie Reynolds.
[ترجمه گوگل]این مکان مملو از یادگاری های عجیب و غریب مانند مجسمه ای از هفت کوتوله است که والت دیزنی به دبی رینولدز داده است
[ترجمه ترگمان]این مکان مملو از یادگاری های whacky مانند مجسمه هفت Dwarfs است که والت دیزنی به دبی رینولدز داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nostalgia buffs gathered for the auction of wartime memorabilia.
[ترجمه گوگل]علاقه مندان به نوستالژی برای حراج یادگاری های دوران جنگ جمع شدند
[ترجمه ترگمان]دوستداران نوستالژی برای حراج یادگاری های زمان جنگ جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Photographs and memorabilia that cover the walls and fill several display cases chronicle the foods this area is famous for.
[ترجمه گوگل]عکس‌ها و یادگاری‌هایی که دیوارها را می‌پوشانند و چندین ویترین را پر می‌کنند، غذاهایی را که این منطقه به آن‌ها مشهور است، نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]عکس ها و یادگاری که دیوارها را پوشانده اند و چندین مورد نمایش در مورد غذاهایی که این منطقه به آن معروف است را ثبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The collection of Verdi memorabilia is particularly impressive, with several manuscripts in his own hand.
[ترجمه گوگل]مجموعه یادگاری های وردی با چندین نسخه خطی در دست خود وی بسیار چشمگیر است
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از یادگاری های گران، به ویژه با چندین نسخه خطی در دست خود، تاثیرگذار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pub will display railway and theatre memorabilia and collectors items.
[ترجمه گوگل]میخانه یادگاری راه آهن و تئاتر و اقلام کلکسیونی را به نمایش می گذارد
[ترجمه ترگمان]این بار خاطرات و اقلام جمع آوری کنندگان تئاتر و تئاتر را نمایش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We've lots of theatre memorabilia saved from old music halls and theatres.
[ترجمه گوگل]ما بسیاری از یادگاری‌های تئاتر را از سالن‌های موسیقی و تئاتر قدیمی ذخیره کرده‌ایم
[ترجمه ترگمان]ما یادگاری های زیادی از تئاتر داریم که از سالن های موسیقی قدیمی و تئاترها نجات داده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A special collection of local memorabilia offer a fascinating insight into Nottingham's industrial heritage.
[ترجمه گوگل]مجموعه ویژه ای از یادگاری های محلی بینش شگفت انگیزی از میراث صنعتی ناتینگهام ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]مجموعه ویژه ای از یادگاری های محلی، بینش جالبی را به میراث صنعتی ناتینگهام ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The house is furnished with antiques and memorabilia.
[ترجمه گوگل]خانه با اشیای عتیقه و یادگاری مبله شده است
[ترجمه ترگمان]این خانه با اشیا عتیقه و memorabilia تزیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's an avid collector of Beatles memorabilia.
[ترجمه گوگل]او یک کلکسیونر مشتاق یادگاری های بیتلز است
[ترجمه ترگمان]او یک جمع کننده حریص از خاطرات بیتلز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is it just me, or does Mao memorabilia seem akin to Inquisition cutlery or Holocaust stemware?
[ترجمه گوگل]آیا این فقط من هستم یا به نظر می رسد یادگاری های مائو شبیه کارد و چنگال های تفتیش عقاید یا ظروف بنیادی هولوکاست است؟
[ترجمه ترگمان]آیا این فقط من است، یا آیا یادگاری های مایو شبیه به کارد و چنگال یا stemware هولوکاست هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Articles, photos, video clips, buying guides, suppliers, memorabilia, exercises, and links to related sites.
[ترجمه گوگل]مقالات، عکس ها، کلیپ های ویدئویی، راهنمای خرید، تامین کنندگان، یادگاری ها، تمرین ها و لینک به سایت های مرتبط
[ترجمه ترگمان]مواد، عکس ها، کلیپ های ویدئویی، خرید راهنما، تامین کنندگان، یادگاری، تمرین ها و پیوندها به سایت های مرتبط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Other imperial memorabilia for sale will include an 18th-century ceremonial pearl necklace and a ruyi scepter carved of boxwood, both believed to have been owned by Emperor Yongzheng.
[ترجمه گوگل]دیگر یادگاری های امپراتوری برای فروش شامل یک گردنبند مروارید تشریفاتی قرن هجدهم و یک عصای رویی حک شده از شمشاد است که گمان می رود هر دو متعلق به امپراتور یونگ ژنگ بوده اند
[ترجمه ترگمان]دیگر یادگاری های سلطنتی برای فروش شامل یک گردن بند مروارید تشریفاتی ۱۸ قرن و یک عصای سلطنتی ساخته شده از boxwood است که هر دو باور داشتند متعلق به امپراتور Yongzheng بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An auction of Wang memorabilia in late August saw a baseball card of him fetch almost $000.
[ترجمه گوگل]در حراجی از یادگاری های وانگ در اواخر ماه اوت، کارت بیسبال او تقریباً 000 دلار فروخته شد
[ترجمه ترگمان]حراج یادگاری های وانگ در اواخر ماه اوت یک کارت بیسبال از او دریافت کرد که نزدیک به ۱۰۰،۰۰۰ دلار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Bogies is housed in a restored movie theater and decorated with Humphrey Bogart memorabilia.
[ترجمه گوگل]بوگیس در یک سینمای بازسازی شده قرار دارد و با یادگاری های همفری بوگارت تزئین شده است
[ترجمه ترگمان]Bogies در یک سالن سینما احیا شده و با خاطرات هامفری بوگارت تزیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• souvenirs, objects kept in memory of something
memorabilia are things that you collect because they are connected with a person, organization, and so on in which you are interested.

پیشنهاد کاربران

Memento
Reminder
an object kept as a reminder of a person or event.
در صورت ترکیب با کلمه transportation ( حمل نقل ) به معنی وسایل هم میتونه باشه
یادواره، یادگاری
کلکسیون
نوستالژی
چیز های خاطره انگیز
Memorabiliaیعنی یادگاری
خاطرات

بپرس