melting point

/ˈmeltɪŋˈpɔɪnt//ˈmeltɪŋpoɪnt/

(حرارتی که در آن جسم جامد تبدیل به آبگونه می شود) نقطه ی گداز، گداز دما، نقطه ذوب یا گداز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the temperature at which a given solid turns into liquid.

جمله های نمونه

1. When the temperature reaches melting point, the metal runs off as a liquid and flows into special modules.
[ترجمه گوگل]هنگامی که دما به نقطه ذوب می رسد، فلز به صورت مایع خارج می شود و به ماژول های ویژه جریان می یابد
[ترجمه ترگمان]وقتی دما به نقطه ذوب می رسد، فلز به شکل مایع شروع می شود و به واحدهای ویژه جریان می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It shows that as pressure increases the melting point decreases slightly.
[ترجمه گوگل]نشان می دهد که با افزایش فشار، نقطه ذوب اندکی کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که با افزایش فشار نقطه ذوب کمی کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The high melting point of carbon may also be significant.
[ترجمه گوگل]نقطه ذوب بالای کربن نیز ممکن است قابل توجه باشد
[ترجمه ترگمان]نقطه ذوب بالا کربن نیز می تواند قابل توجه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What is the melting point of melamine?
[ترجمه گوگل]نقطه ذوب ملامین چیست؟
[ترجمه ترگمان]نقطه ذوب ملامین چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The melting point increases with depth in the Earth because of the increasing pressure.
[ترجمه گوگل]نقطه ذوب با افزایش عمق در زمین به دلیل افزایش فشار افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]نقطه ذوب با عمق در زمین به دلیل افزایش فشار افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This shows the effect of pressure on the melting point of ice.
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده تأثیر فشار بر نقطه ذوب یخ است
[ترجمه ترگمان]این امر تاثیر فشار بر نقطه ذوب یخ را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The melting point of iron was exorbitantly hot.
[ترجمه گوگل]نقطه ذوب آهن به شدت گرم بود
[ترجمه ترگمان]نوک آهن مذاب داغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The main difference between the two is the melting point of the solder.
[ترجمه گوگل]تفاوت اصلی بین این دو نقطه ذوب لحیم کاری است
[ترجمه ترگمان]اختلاف اصلی بین این دو نقطه ذوب لحیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The thermal properties include freezing point, melting point, the heat of fusion and thermal stability during the phase change process are investigated.
[ترجمه گوگل]خواص حرارتی شامل نقطه انجماد، نقطه ذوب، گرمای همجوشی و پایداری حرارتی در طول فرآیند تغییر فاز بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]خواص حرارتی شامل نقطه انجماد، نقطه ذوب، گرمای ذوب و پایداری گرمایی در طول فرآیند تغییر فاز مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Due to its high melting point and low sputtering rate, the tungsten is considered as a highly promising candidate of plasma facing material (PFM) in nuclear fusion systems.
[ترجمه گوگل]با توجه به نقطه ذوب بالا و سرعت کندوپاش کم، تنگستن به عنوان یک نامزد بسیار امیدوارکننده برای مواد رو به رو پلاسما (PFM) در سیستم‌های همجوشی هسته‌ای در نظر گرفته می‌شود
[ترجمه ترگمان]با توجه به نقطه ذوب بالا و نرخ پایین sputtering، تنگستن به عنوان کاندیدای بسیار امیدوار کننده پلاسما در سیستم های ترکیب هسته ای در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All high melting point phases vanish. The solid solubility increases greatly.
[ترجمه گوگل]تمام فازهای نقطه ذوب بالا ناپدید می شوند حلالیت جامد به شدت افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]تمامی فازه ای نقطه ذوب بالا ناپدید می شوند قابلیت انحلال جامد تا حد زیادی افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, it also had drawbacks such as higher melting point, poor solubilities, difficulty processing, weaker adhesion, higher hygroscopy, higher water absorption and higher cost etc.
[ترجمه گوگل]با این حال، دارای معایبی مانند نقطه ذوب بالاتر، حلالیت ضعیف، دشواری پردازش، چسبندگی ضعیف تر، رطوبت سنجی بالاتر، جذب آب بیشتر و هزینه بالاتر و غیره بود
[ترجمه ترگمان]بااینحال، همچنین اشکالاتی نیز مانند نقطه ذوب بالاتر، انحلال ضعیف، حل مشکل، چسبندگی ضعیف، جذب آب بالاتر، جذب آب بالاتر و هزینه بالاتر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The melting point is a mains quality index of heat melts adhesives. And the bonding properties are influenced by the melting point and melting range.
[ترجمه گوگل]نقطه ذوب یک شاخص کیفیت اصلی چسب های ذوب حرارتی است و خواص پیوند تحت تأثیر نقطه ذوب و محدوده ذوب است
[ترجمه ترگمان]نقطه ذوب یک شاخص کیفیت اصلی برای ذوب کردن چسب حرارتی است و ویژگی های اتصال تحت تاثیر نقطه ذوب و دامنه ذوب قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The melting point of the blend decreased and crystallin temperature rose with the increase of the TPU content in the blend.
[ترجمه گوگل]با افزایش محتوای TPU در مخلوط، نقطه ذوب مخلوط کاهش یافت و دمای کریستالین افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]نقطه ذوب مخلوط کاهش یافت و دمای crystallin با افزایش مقدار TPU در مخلوط افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Some optimum processing parameters about manufacturing the low melting point polyester also be obtained.
[ترجمه گوگل]برخی از پارامترهای پردازش بهینه در مورد تولید پلی استر با نقطه ذوب پایین نیز به دست می آید
[ترجمه ترگمان]برخی از پارامترهای فرآیند بهینه در مورد تولید پلی استر با نقطه ذوب پایین نیز باید بدست آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] نقطه ذوب
[عمران و معماری] نقطه ذوب - نقطه گداز
[مهندسی گاز] نقطه ذوب - نقطه ذوب، دمای ذوب
[نساجی] نقطه ذوب
[آب و خاک] نقطه ذوب

انگلیسی به انگلیسی

• fusing point, smelting point, lowest temperature at which a solid piece of material can be smelted

پیشنهاد کاربران

■ MELTING POINT : نقطه ی ذوب
■ BOILING POINT : نقطه ی جوش
🔵 Melting point :
the temperature at which something melts
◀️ a metal's melting point
🔵 Boiling Point :
the temperature at which a liquid begins to boil
...
[مشاهده متن کامل]

◀️The boiling point of water is 212� Fahrenheit or 100� Celsius.
2 : the point at which people might do or say something violent or might take some definite or extreme action because of anger, disagreement, etc.
[count]
— usually singular
◀️The incident brought tensions to a boiling point.
◀️He sensed he had reached his boiling point.
◀️ ( chiefly US )
Tempers are reaching the boiling point
[noncount]
◀️ Tempers are reaching boiling point.

بپرس