mechanization

/ˌmekənəˈzeɪʃn̩//ˌmekənaɪˈzeɪʃn̩/

مکانیره کردن

جمله های نمونه

1. The breathtaking potentialities of mechanization set the minds of manufacturers and merchants on fire.
[ترجمه گوگل]پتانسیل های نفس گیر مکانیزاسیون ذهن سازندگان و بازرگانان را به آتش کشید
[ترجمه ترگمان]پتانسیل های نفس گیر مکانیزه کردن ذهن تولید کنندگان و بازرگانان بر روی آتش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mechanization happened years ago on the farms of Islay.
[ترجمه گوگل]مکانیزاسیون سال ها پیش در مزارع ایسلی اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]Mechanization سال پیش در مزارع of اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We are speeding up the mechanization of our agriculture.
[ترجمه گوگل]ما در حال سرعت بخشیدن به مکانیزه شدن کشاورزی خود هستیم
[ترجمه ترگمان]ما the را با سرعت بالا می بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If mechanization was to yield less productivity gains however, then average productivity growth would slip back despite faster scrapping.
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر قرار بود مکانیزاسیون دستاوردهای بهره وری کمتری را به همراه داشته باشد، آنگاه رشد متوسط ​​بهره وری علیرغم اسقاط سریعتر کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]اگر مکانیزاسیون به دست آوردن سود بهره وری کم تر بود، به طور متوسط رشد بهره وری به طور متوسط به رغم حذف سریع تر کاهش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mechanization, with all that it involves, is certainly able to distort, destroy and reconstruct many aspects of a civilization.
[ترجمه گوگل]مکانیزاسیون، با همه چیزهایی که شامل می شود، قطعاً می تواند بسیاری از جنبه های یک تمدن را تحریف، تخریب و بازسازی کند
[ترجمه ترگمان]Mechanization، با تمام چیزهایی که شامل می شود، قطعا قادر به تحریف، نابودی و بازسازی بسیاری از جنبه های یک تمدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His operation, in terms of mechanization and dairy herd management, is one of the most capital-intensive in the province.
[ترجمه گوگل]عملیات وی از نظر مکانیزاسیون و مدیریت گله های شیری یکی از سرمایه برترین عملیات های استان است
[ترجمه ترگمان]عملیات او، از نظر مکانیزه کردن و مدیریت گله، یکی از the ترین بخش در این استان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mechanization has increased the autonomy of the agricultural worker and has rendered close supervision difficult, if not impossible.
[ترجمه گوگل]مکانیزاسیون استقلال کارگر کشاورزی را افزایش داده و نظارت دقیق را اگر نگوییم غیرممکن دشوار کرده است
[ترجمه ترگمان]Mechanization استقلال کارگر کشاورزی را افزایش داده و نظارت نزدیک را دشوار کرده است، اگر غیر ممکن نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mechanization has not therefore necessarily involved any decrease in job satisfaction among farm workers.
[ترجمه گوگل]بنابراین مکانیزاسیون لزوماً به کاهش رضایت شغلی در میان کارگران مزارع منجر نشده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین Mechanization ضرورتا شامل هیچ کاهشی در رضایت شغلی در بین کارگران کشاورزی نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Due to the out-migration of agricultural labor, farm mechanization and long-term orchard growing have been implemented, the labor force has been evenly distributed in the year.
[ترجمه گوگل]با توجه به خروج نیروی کار کشاورزی، مکانیزاسیون مزارع و باغداری درازمدت اجرا شده است، نیروی کار به طور مساوی در سال توزیع شده است
[ترجمه ترگمان]با توجه به مهاجرت نیروی کار کشاورزی، مکانیزه کردن مزرعه و کشت orchard بلند مدت، نیروی کار به طور مساوی در طول سال توزیع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This mechanization is not entirely realistic.
[ترجمه گوگل]این مکانیزه شدن کاملاً واقع بینانه نیست
[ترجمه ترگمان]این مکانیزاسیون به طور کامل واقع بینانه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We are determined to realize the mechanization in agriculture.
[ترجمه گوگل]ما مصمم هستیم که مکانیزاسیون را در کشاورزی محقق کنیم
[ترجمه ترگمان]ما مصمم هستیم که مکانیزه کردن کشاورزی را درک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That province has achieved outstanding results in farm mechanization.
[ترجمه گوگل]آن استان در زمینه مکانیزاسیون مزارع به نتایج برجسته ای دست یافته است
[ترجمه ترگمان]این استان به نتایج برجسته ای در مکانیزاسیون کشاورزی دست یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mechanization of farming is based on an excellent agricultural machinery popularization system.
[ترجمه گوگل]مکانیزاسیون کشاورزی مبتنی بر یک سیستم عمومی سازی عالی ماشین آلات کشاورزی است
[ترجمه ترگمان]کشاورزی زیستی کشاورزی مبتنی بر سیستم عالی سازی ماشین آلات کشاورزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Farm mechanization is agricultural modernization main content and important sign.
[ترجمه گوگل]مکانیزاسیون مزرعه، محتوای اصلی و نشانه مهم نوسازی کشاورزی است
[ترجمه ترگمان]مکانیزاسیون کشاورزی محتوای اصلی مدرن سازی کشاورزی و نشانه مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Agro - mechanization Service Industrialization is an availability measure to solve this antinomy.
[ترجمه گوگل]خدمات مکانیزاسیون کشاورزی، صنعتی سازی یک اقدام در دسترس برای حل این ضدیت است
[ترجمه ترگمان]صنعت مکانیزاسیون کشاورزی یک اقدام در دسترس بودن برای حل این مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] ماشینی کردن
[معدن] مکانیزاسیون (عمومی)

انگلیسی به انگلیسی

• process of making something mechanical; replacement of human labor with machine labor (also mechanisation)

پیشنهاد کاربران

mechanization ( علوم مهندسی )
واژه مصوب: ماشینی کردن
تعریف: به کار گرفتن ماشین به جای نیروی کار انسان و حیوان
مکانیزه سازی، ماشینی سازی

بپرس