mechanically


بطور مکانیکی، ازروی قاعده جراثقال یامکانیک، بطور خودکار

جمله های نمونه

1. Never copy foreign things blindly or mechanically.
[ترجمه گوگل]هرگز چیزهای خارجی را کورکورانه یا مکانیکی کپی نکنید
[ترجمه ترگمان]هرگز چیزهای خارجی را کورکورانه و بی اراده انجام نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is a mechanically propelled vehicle.
[ترجمه گوگل]این یک وسیله نقلیه مکانیکی است
[ترجمه ترگمان]این یک وسیله نقلیه مکانیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He performed the movements very mechanically.
[ترجمه گوگل]او حرکات را خیلی مکانیکی انجام می داد
[ترجمه ترگمان]حرکات را بی اراده انجام می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He nodded mechanically, his eyes fixed on the girl.
[ترجمه گوگل]سرش را به صورت مکانیکی تکان داد و چشمانش به دختر دوخته شد
[ترجمه ترگمان]او بی اختیار سرش را تکان داد، چشمانش به دختر دوخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She spoke mechanically, as if thinking of something else.
[ترجمه گوگل]او مکانیکی صحبت کرد، انگار به چیز دیگری فکر می کرد
[ترجمه ترگمان]به طور خودکار حرف می زد، انگار که به چیز دیگری فکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He walked on mechanically.
[ترجمه گوگل]به صورت مکانیکی راه رفت
[ترجمه ترگمان]بی اراده راه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "Thank you, " replied the ticket collector mechanically as he took each ticket.
[ترجمه گوگل]در حالی که هر بلیط را می گرفت، جمع کننده بلیط به صورت مکانیکی پاسخ داد: "متشکرم"
[ترجمه ترگمان]فروشنده بلیط که هر بلیط را می گرفت بی اراده جواب داد: \"متشکرم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The warranty covers the car mechanically for a year, with unlimited mileage.
[ترجمه گوگل]گارانتی ماشین را بصورت مکانیکی به مدت یک سال با کارکرد نامحدود پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]این ضمانت نامه، خودرو را به مدت یک سال بصورت مکانیکی پوشش می دهد، و مایل بودن نامحدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The actors spoke their lines mechanically, hardly caring about the meaning.
[ترجمه گوگل]بازیگران خطوط خود را به صورت مکانیکی بیان کردند و به سختی به معنی اهمیت دادند
[ترجمه ترگمان]هنرپیشه ها خطوط خود را بی اراده حرف می زدند، و به زحمت اهمیتی به معنای آن نمی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The car was mechanically sound, he decided.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت ماشین از نظر مکانیکی سالم بود
[ترجمه ترگمان]به طور خودکار گفت: ماشین به طور خودکار صدا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The air was circulated mechanically.
[ترجمه گوگل]هوا به صورت مکانیکی به گردش در می آمد
[ترجمه ترگمان]هوا دست به دست شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As her scythe moved mechanically through the bean field, a sandy-colored hare was startled out of its hiding place.
[ترجمه گوگل]هنگامی که داس او به طور مکانیکی در میان مزرعه لوبیا حرکت می کرد، یک خرگوش شنی رنگ از مخفیگاهش بهت زده شد
[ترجمه ترگمان]همان طور که داس او به سرعت از میان مزارع لوبیا می گذشت، خرگوش رنگی رنگی از مخفیگاهش بیرون آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This action continues quite mechanically all the time, and entirely without our conscious choice or volition.
[ترجمه گوگل]این عمل همیشه به صورت کاملاً مکانیکی و کاملاً بدون انتخاب یا اراده آگاهانه ما ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]این عمل تماما بدون اراده ادامه دارد، و کاملا بدون اراده و اراده ما همچنان ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm not mechanically minded.
[ترجمه گوگل]من ذهن مکانیکی ندارم
[ترجمه ترگمان]من بی اراده فکر نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a mechanical way; in a mechanic manner

پیشنهاد کاربران

به طور مکانیکی ۲. خود به خود. به طور خودکار. به طور اتوماتیک ۳. بصورت ماشینی. با ماشین ۴. از نظر فنی ۵. تصنعی. بی احساس
مثال:
He performed the movements very mechanically.
او حرکات را خیلی تصنعی و بی احساس اجرا کرد.
ناخودآگاه
یکی دیگر از معانیش: به طور بی اراده و بی فکر، به طور غیر ارادی و خودجوش
مثال : Never copy foreign things blindly or mechanically.
هرگز موارد خارجی را کورکورانه و بدون فکر کپی نکنید.

به طور مکانیکی، به طور خودکار

بپرس