meanie

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: meanies
• : تعریف: (informal) a mean or selfish person (often used ironically).

- Give me a stick of gum, you old meanie!
[ترجمه گوگل] یک آدامس به من بده، ای پیرمرد!
[ترجمه ترگمان] یه تیکه آدامس بهم بده، ای شیطون پیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Give me some more, you meanie!
[ترجمه گوگل]کمی بیشتر به من بده، منظورت این است!
[ترجمه ترگمان]یه خورده بیشتر بهم بده، ای احمق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't be such a meanie!
[ترجمه گوگل]اینقدر بدجنس نباش!
[ترجمه ترگمان]احمق نباش!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I can't believe your aunt is such a meanie.
[ترجمه گوگل]باورم نمیشه عمه تو اینقدر بدجنس باشه
[ترجمه ترگمان]باورم نمی شه که خاله ات اینقدر بدجنس باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Perhaps you do. Here are the third annual Meanie Awards for remarkable achievement in stupidity and hypocrisy in 20
[ترجمه گوگل]شاید شما انجام دهید در اینجا سومین جوایز سالانه Meanie برای موفقیت قابل توجه در حماقت و ریاکاری در 20 سال است
[ترجمه ترگمان]شاید شما این کار را بکنید در اینجا سومین جایزه سالیانه Meanie برای دستیابی قابل توجه به حماقت و ریاکاری در ۲۰ سال ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Meanie ! You'd better make one about saying nice things to girls.
[ترجمه گوگل]مینی! بهتر است یکی درباره گفتن چیزهای خوب به دختران بسازید
[ترجمه ترگمان]کوچولوی کوتاه قد! بهتر است یکی از این چیزها را برای دخترها تعریف کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Here are the second annual Meanie Awards for outstanding achievement in the field of human ineptitude.
[ترجمه گوگل]در اینجا دومین جوایز سالانه Meanie برای دستاوردهای برجسته در زمینه ناتوانی انسانی است
[ترجمه ترگمان]این دومین جایزه سالیانه Meanie برای دستاوردهای برجسته در زمینه of انسانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At my school, it isn't one gossiping meanie, or two gossiping meanies, but three-count'tem, three-girls who make it their life's work to say unfriendly stuff about pretty much everybody!
[ترجمه گوگل]در مدرسه من، این یک بدسرپرست یا دو نفر غیبت کننده نیست، بلکه سه دختر سه نفره هستند که گفتن چیزهای غیر دوستانه در مورد تقریباً همه را کار زندگی خود می کنند!
[ترجمه ترگمان]در مدرسه من، این یکی از موجودات شیطانی شایعه پراکنی نیست، یا دو سه دختر وراج، اما سه - کنت - ۳ - سه دختر که این کار را می کنند برای گفتن چیزهای غیر دوستانه در مورد همه مردم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And also, you are a big meanie and I'm not talking to you anymore!
[ترجمه گوگل]و همچنین، شما یک شرور بزرگ هستید و من دیگر با شما صحبت نمی کنم!
[ترجمه ترگمان]و همچنین تو هم یه دیو بزرگ هستی و من دیگه با تو حرف نمی زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My sister is a real meanie, If you have something that she likes, She 'll take it away from you .
[ترجمه گوگل]خواهر من یک بدجنس واقعی است، اگر چیزی داری که او دوست داشته باشد، آن را از تو می گیرد
[ترجمه ترگمان]خواهر من یک شیطان واقعی است، اگر چیزی داشته باشی که دوست داشته باشد، آن را از تو خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Their fathers allow them to watch it because fathers want to be pals, not meanies.
[ترجمه گوگل]پدران آنها به آنها اجازه تماشای آن را می دهند زیرا پدران می خواهند دوست باشند نه پست
[ترجمه ترگمان]پدرشان اجازه می دهد که آن را تماشا کنند چون پدرها می خواهند با هم دوست باشند، نه meanies
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The band gave it their best shot, until the arrival of the blue meanies put an end to the proceedings.
[ترجمه گوگل]گروه بهترین ضربات خود را به نمایش گذاشت، تا اینکه با آمدن اهالی آبی به کار پایان داد
[ترجمه ترگمان]گروه بهترین شلیک خود را انجام دادند تا رسیدن the آبی پایان دادرسی را به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't need it. Don't wanna be a wizard anymore. Wizards are big stupid mean meanie -heads.
[ترجمه گوگل]نیازی به آن نیست دیگه نمیخوای جادوگر باشی جادوگران بزرگ و احمقانه هستند
[ترجمه ترگمان]لازمش ندارم دیگر نمی خواهم جادوگر باشم جادوگران احمق و احمق هستن که سر کله - ت - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a meanie is a person who is unkind to someone, for example by hurting their feelings or by not allowing them to do something; an informal word.

پیشنهاد کاربران

meanie ( n ) ( mini ) ( also meany ) ( pl. meanies ) =used especially by children to describe an unkind person who will not give them what they want, e. g. Don't be such a meanie.
meanie
بدجنس
متضاد : pal

بپرس