mealtime

/ˈmiːlˌtaɪm//ˈmiːltaɪm/

معنی: موقع صرف غذا
معانی دیگر: وقت خوراک (معمولا صبح و ظهر و شب)، وقت خوراک( خوردن)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the customary time for eating a meal.

جمله های نمونه

1. Emotional nurturing may occur at family mealtime, snacks after school, or with notes tucked into lunchboxes.
[ترجمه گوگل]پرورش عاطفی ممکن است در زمان صرف غذا در خانواده، میان وعده‌های بعد از مدرسه، یا با گذاشتن یادداشت‌ها در جعبه‌های ناهار رخ دهد
[ترجمه ترگمان]تغذیه عاطفی ممکن است در زمان ناهار خانواده، اسنک بعد از مدرسه، یا با نت ها در lunchboxes رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At every mealtime there was food on the table.
[ترجمه گوگل]در هر زمان غذا روی میز غذا بود
[ترجمه ترگمان]در هر موقع غذا روی میز غذا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mealtime created quite a mixture of aromas.
[ترجمه گوگل]زمان صرف غذا ترکیبی از عطرها را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]Mealtime آمیزه ای از رایحه خوش را به وجود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If you eat sufficient at each mealtime you shouldn't need anything for later on!
[ترجمه گوگل]اگر در هر وعده غذایی به اندازه کافی غذا می خورید، برای بعداً به چیزی نیاز ندارید!
[ترجمه ترگمان]اگر در هر موقع غذا به اندازه کافی غذا بخوری، لازم نیست بعدا به چیزی احتیاج پیدا کنی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cleans all spillage during mealtime and at closing.
[ترجمه گوگل]تمام مواد ریخته شده را در هنگام صرف غذا و هنگام بسته شدن تمیز می کند
[ترجمه ترگمان]هر گونه نشت را در طول زمان صرف غذا و در هنگام بستن آن متوقف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The following day, mealtime arrives and another can of tuna is opened.
[ترجمه گوگل]روز بعد، وقت غذا فرا می رسد و یک قوطی ماهی تن دیگر باز می شود
[ترجمه ترگمان]روز بعد، زمان صرف غذا می رسد و قوطی ماهی تن دیگر باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cat makes a punctual appearance at mealtime.
[ترجمه گوگل]گربه هنگام صرف غذا ظاهری دقیق دارد
[ترجمه ترگمان]موقع غذا دادن سر و کله گربه ظاهر درست و حسابی پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Suggested Use: One tablet daily at a mealtime.
[ترجمه گوگل]مصرف پیشنهادی: یک قرص در روز در وعده غذایی
[ترجمه ترگمان]استفاده پیشنهادی: یک قرص در هر روز در زمان صرف غذا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What do polite monsters say at mealtime?
[ترجمه گوگل]هیولاهای مودب هنگام غذا چه می گویند؟
[ترجمه ترگمان]هیولاهای مودبانه در موقع غذا چی میگن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The vulture is one step closer to mealtime than jackal, but it's not home free yet.
[ترجمه گوگل]کرکس یک قدم به زمان غذا نزدیکتر از شغال است، اما هنوز خانه را آزاد نکرده است
[ترجمه ترگمان]کرکس یک قدم جلوتر از شغال است، اما هنوز آزاد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A new discovery of a "mealtime clock" in our brains suggests that a short fast from eating could allow people to cope with jet lag and nightshift grogginess.
[ترجمه گوگل]کشف جدید «ساعت زمان صرف غذا» در مغز ما نشان می‌دهد که یک روزه کوتاه از غذا خوردن می‌تواند به افراد اجازه دهد تا با جت لگ و بی‌حالی شیفت شب کنار بیایند
[ترجمه ترگمان]کشف جدید یک \"ساعت ناهار\" در مغز ما نشان می دهد که فاصله کمی از خوردن غذا می تواند به افراد اجازه دهد تا با تاخیر جت و nightshift grogginess سازگار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't make mealtime a battleground - now, when she's 2 years old, or ever.
[ترجمه گوگل]وقت غذا را به میدان نبرد تبدیل نکنید - حالا، وقتی او 2 ساله است یا همیشه
[ترجمه ترگمان]وقتی ۲ سالش باشه، وقت غذا صرف غذا نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The bell rings 10 minutes before mealtime.
[ترجمه گوگل]زنگ 10 دقیقه قبل از صرف غذا به صدا در می آید
[ترجمه ترگمان]۱۰ دقیقه قبل از غذا زنگ خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Be able to pray at mealtime and at bedtime.
[ترجمه گوگل]بتوانید هنگام غذا و هنگام خواب دعا کنید
[ترجمه ترگمان]قادر باشید در زمان ناهار و هنگام خواب دعا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موقع صرف غذا (اسم)
mealtime

انگلیسی به انگلیسی

• regular time of day when food is usually consumed (breakfast, lunch, dinner)
a mealtime is an occasion when you eat a meal.

پیشنهاد کاربران

وقت غذا // موقع صرف غذا
مثال:
Wherever possible, turn off your phone in social situations and at mealtimes, or put it on vibrate.
هر کجا که ممکن است گوشی موبایلتان را در موقعیتهای اجتماعی و موقع صرف غذا خاموش کنید یا روی حالت لرزش بگذارید.
وعده غذایی
وقت غذا خوردن
We weren't allowed to talk during mealtime
A mealtime is an occasion when you eat a meal

بپرس