maudlin

/ˈmɒdˌlɪn//ˈmɔːdlɪn/

معنی: اسم خاص مونی، ضعیف وخیلی احساساتی
معانی دیگر: (به طور زننده یا غلوآمیز) احساساتی، اشکبار (به ویژه در اثر مستی)، باحرف بزرگ اسم خاص مونک، مریم مجدلیه، سرمست

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: maudlinly (adv.)
• : تعریف: foolishly sentimental or tearful.
مترادف: mawkish, mushy, sappy, sentimental
مشابه: syrupy

- The bartender had grown tired of hearing the man's maudlin stories.
[ترجمه گوگل] متصدی بار از شنیدن داستان های مادلین مرد خسته شده بود
[ترجمه ترگمان] متصدی بار از شنیدن داستان های احساساتی مرد خسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I find myself getting maudlin when I talk about my childhood.
[ترجمه گوگل] وقتی در مورد کودکی ام صحبت می کنم، متوجه می شوم که دچار مادلین می شوم
[ترجمه ترگمان] وقتی در مورد بچگی هام حرف می زنم، خیلی احساساتی میشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Some of these old movies seem maudlin to contemporary audiences.
[ترجمه گوگل] برخی از این فیلم‌های قدیمی برای مخاطبان معاصر به نظر می‌رسند
[ترجمه ترگمان] برخی از این فیلم ها برای مخاطبان معاصر، احساساتی به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Sir Ralph was becoming maudlin after his third glass of claret.
[ترجمه گوگل]سر رالف بعد از سومین لیوان کلارت در حال تبدیل شدن به مادلین بود
[ترجمه ترگمان]سر رالف بعد از سومین گیلاس شراب قرمز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Jimmy turned maudlin after three drinks.
[ترجمه مژگان] جیمی بعد از خوردن سه لیوان شراب، مست شد.
|
[ترجمه گوگل]جیمی بعد از سه نوشیدنی به مادلین تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]جیمی بعد از سه بار مست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He gets very maudlin after a few drinks.
[ترجمه گوگل]او بعد از چند نوشیدنی بسیار بداخلاق می شود
[ترجمه ترگمان]بعد از چند نوشیدنی خیلی احساساتی میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He gets very maudlin when he's in his cups.
[ترجمه گوگل]او وقتی در فنجان هایش است بسیار بداخلاق می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی توی فنجون his خیلی احساساتی میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No plea for contributions was too maudlin.
[ترجمه گوگل]هیچ درخواستی برای مشارکت خیلی بدبینانه نبود
[ترجمه ترگمان]هیچ درخواستی برای مشارکت، بسیار احساساتی نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I became maudlin, drinking more rich claret than my chaplain would like to imagine.
[ترجمه گوگل]من مادلین شدم و بیشتر از آن چیزی که کشیشم می‌خواهد تصورش را بکند، کلارت غنی می‌نوشیدم
[ترجمه ترگمان]من خیلی احساساتی شدم، شراب بیشتر از chaplain که کشیش من می خواست تصور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Drunk and maudlin half the time.
[ترجمه مریم] نصف اوقات ، سیاه مست و نئشه.
|
[ترجمه گوگل]نصف وقت مست و مادلین
[ترجمه ترگمان] وقتی مست بودم و مست بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then she drinks too much and gets maudlin about this ex-boyfriend.
[ترجمه گوگل]سپس او بیش از حد مشروب می نوشد و در مورد این دوست پسر سابق مورد انتقاد قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]پس اون زیادی مشروب می خورد و در مورد دوست پسر قبلیش احساساتی میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His mood was an explosive mixture of maudlin self-pity and forced gaiety, the latter predominating as he got drunker.
[ترجمه گوگل]خلق و خوی او ترکیبی انفجاری از دلسوزی مادلین و شادی اجباری بود که حالت دوم در هنگام مستی غالب بود
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی او مخلوطی از شور و دلسوزی بود - ترحم و شادی اجباری، همان طور که مست شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And he does this without being maudlin or self-pitying.
[ترجمه گوگل]و او این کار را بدون اینکه مادلین باشد یا به خود ترحم کند انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]و این کار رو بدون احساس دلسوزی و دلسوزی انجام میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are the quiet, maudlin times: injured parties, slighted lovers, Chet Baker playing to serenade them.
[ترجمه گوگل]زمان‌های ساکت و مدینه‌ای وجود دارد: مهمانی‌های مجروح، عاشق‌های کوچک، چت بیکر در حال بازی برای آنها
[ترجمه ترگمان]زمان های سکوت و maudlin وجود دارد: مهمانی های زخمی، آزار و اذیت عشاق، Chet بیکر که برای آواز خواندن به آن ها بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I am sure that the maudlin singing was top notch, but this is not my point.
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که آواز مدلین درجه یک بود، اما منظور من این نیست
[ترجمه ترگمان]من یقین دارم که آواز maudlin در اوج است، اما منظور من این نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She stopped watching maudlin movies and eating greasy ribs.
[ترجمه گوگل]او تماشای فیلم های مدلین و خوردن دنده های چرب را متوقف کرد
[ترجمه ترگمان]او در فیلم های صامت ایستاده بود و دنده چرب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nearing Birmingham, Crilly grows maudlin.
[ترجمه گوگل]کریلی در نزدیکی بیرمنگام رشد می کند
[ترجمه ترگمان]Nearing بیرمنگام، Crilly، احساساتی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسم خاص مونی (اسم)
mary, maudlin

ضعیف وخیلی احساساتی (صفت)
maudlin

انگلیسی به انگلیسی

• emotional; weepy; weakly sentimental (especially when drunk)
if you become maudlin, you become sad and sentimental about your life; often used of people who have been drinking alcohol.

پیشنهاد کاربران

بپرس