maturation

/ˌmæt͡ʃəˈreɪʃn̩//ˌmætjʊˈreɪʃn̩/

معنی: بلوغ، رسیده شدن
معانی دیگر: چرک کردگی، شوخگینی، چرک آلودی، رشد کردن و بالغ شدن، رسیدگی، بالیدگی، بلوه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: maturational (adj.)
• : تعریف: the act or process of becoming mature in structure, behavior, or the like.
مشابه: development, experience, growth

- The slow maturation of humans sets them apart from other species.
[ترجمه گوگل] بلوغ آهسته انسان ها آنها را از سایر گونه ها متمایز می کند
[ترجمه ترگمان] تکامل تدریجی انسان ها آن ها را از دیگر گونه ها جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The period of maturation is determined by the cellar master.
[ترجمه گوگل]دوره بلوغ توسط استاد سرداب تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]دوره of توسط ارباب سرداب تعیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Maturation: fine red wines may be matured in oak barrels for one to two years.
[ترجمه گوگل]بلوغ: شراب های قرمز خوب ممکن است به مدت یک تا دو سال در بشکه های بلوط بالغ شوند
[ترجمه ترگمان]Maturation: شراب قرمز خوب ممکن است برای یک تا دو سال در بشکه های بلوطی بالغ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gas is derived primarily from the thermal maturation of organic master, principally plant remains, in a variety of sediments.
[ترجمه گوگل]گاز عمدتاً از بلوغ حرارتی ارگانیک ارگانیک، عمدتاً بقایای گیاهی، در انواع رسوبات به دست می آید
[ترجمه ترگمان]گاز در درجه اول از بلوغ حرارتی ارباب ارگانیک به دست می آید و عمدتا در رسوبات مختلفی باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The method is based on the maturation cycle of gut associated lymphoid tissue derived lymphocytes.
[ترجمه گوگل]این روش بر اساس چرخه بلوغ لنفوسیت های مشتق از بافت لنفوئیدی مرتبط با روده است
[ترجمه ترگمان]این روش مبتنی بر چرخه بلوغ روده ها با بافت lymphoid است که از lymphocytes مشتق شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The uplift of a sedimentary pile undergoing maturation is likely to have the effect of leading to a cessation of hydrocarbon generation.
[ترجمه گوگل]بالا بردن شمع رسوبی در حال بلوغ احتمالاً منجر به توقف تولید هیدروکربن می شود
[ترجمه ترگمان]بربلندی یک توده sedimentary که به بلوغ می رسد احتمالا اثر منجر به توقف تولید هیدروکربن خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Physical maturation is a critical factor in the attainment of continence although emotional factors are of importance particularly in secondary enuresis.
[ترجمه گوگل]بلوغ جسمی یک عامل حیاتی در دستیابی به خودداری است، اگرچه عوامل عاطفی به ویژه در شب ادراری ثانویه اهمیت دارند
[ترجمه ترگمان]بلوغ فیزیکی عاملی مهم در دستیابی به عصمت است، اگرچه عوامل احساسی از اهمیت ویژه ای برخوردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are critical windows of time during which maturation must be achieved; failure of maturation is to some extent irrecoverable.
[ترجمه گوگل]پنجره های زمانی حیاتی وجود دارد که در طی آن بلوغ باید به دست آید شکست بلوغ تا حدی غیر قابل جبران است
[ترجمه ترگمان]نمونه هایی از زمان بلوغ وجود دارد که در آن بلوغ باید به دست آید؛ شکست بلوغ تا حدی جبران ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The sequential maturation of the intellectual and social aspects fosters a sense of assurance in the child and acceptance by others.
[ترجمه گوگل]بلوغ متوالی جنبه های فکری و اجتماعی، حس اطمینان را در کودک و پذیرش دیگران را تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]بلوغ ترتیبی جنبه های فکری و اجتماعی یک حس تضمین در کودک و پذیرش دیگران را پرورش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Growth and maturation of vascular plants are often controlled by light, usually in conjunction with temperature.
[ترجمه گوگل]رشد و بلوغ گیاهان آوندی اغلب با نور کنترل می شود که معمولاً با دما همراه است
[ترجمه ترگمان]رشد و بلوغ گیاهان آوندی اغلب با توجه به دما کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These constraints change as maturation proceeds.
[ترجمه گوگل]این محدودیت ها با ادامه بلوغ تغییر می کنند
[ترجمه ترگمان]این محدودیت ها به صورت درآمد بلوغ تغییر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is a maturation of forces already in progress.
[ترجمه گوگل]این بلوغ نیروهایی است که از قبل در حال پیشرفت است
[ترجمه ترگمان]این یک بلوغ نیروهایی است که در حال حاضر در حال پیشرفت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Maturation studies, based on geochemical analysis, demonstrate that gas-generative maturity is largely dependent on Jurassic burial.
[ترجمه گوگل]مطالعات بلوغ، بر اساس تجزیه و تحلیل ژئوشیمیایی، نشان می دهد که بلوغ مولد گاز تا حد زیادی به دفن ژوراسیک وابسته است
[ترجمه ترگمان]مطالعات Maturation، براساس آنالیز ژئوشیمیایی، نشان می دهند که بلوغ تولیدی - تولیدی تا حد زیادی وابسته به دفن ژوراسیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Further, these prescribed medications prevent emotional maturation through inhibiting the capacity to feel emotions and deal with them appropriately.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این داروهای تجویز شده از طریق مهار ظرفیت احساس احساسات و برخورد مناسب با آنها از بلوغ عاطفی جلوگیری می کنند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این داروهای تجویز شده مانع بلوغ احساسی می شوند و مانع از توانایی احساس احساس و برخورد مناسب با آن ها می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Its synthesis in the cell coincides with the maturation of the erythrocyte.
[ترجمه گوگل]سنتز آن در سلول همزمان با بلوغ گلبول قرمز است
[ترجمه ترگمان]سنتز آن در سلول همزمان با بلوغ the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بلوغ (اسم)
maturity, adolescence, puberty, maturation, pubescence, nubility

رسیده شدن (اسم)
maturation

تخصصی

[صنایع غذایی] رسیدن : فرایندی که با گذشت زمان و در شرایطی مشخص باعث ایجاد کیفیت مناسب می شود
[نساجی] ریسندگی محلول خمیر سلولز (اصطلاحی در مورد تهیه ویسکوز زمانی که مایع ریسندگی به منظور عمل آوردن و ریسدن را کد گذاشته می شود )

انگلیسی به انگلیسی

• process of maturing; process of cell transformation; secretion of pus

پیشنهاد کاربران

تثبیت شده
رسیدگی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : mature
✅️ اسم ( noun ) : maturity / maturation
✅️ صفت ( adjective ) : mature / maturational
✅️ قید ( adverb ) : maturely
Wine maturation
شراب انداختن 😄
رسش ( روانشناسی رشد )
تکامل
بالغ شدن
روند رشد
رسش
رشد

بپرس