masthead

/ˈmæstˌhed//ˈmɑːsthed/

معنی: سردگل
معانی دیگر: (کشتی) سردکل، (روزنامه و مجله و غیره) سرصفحه ی ثابت، ستون حاوی نام سردبیر و ناشر و غیره، رجوع شود به: nameplate، سر دگل سر صفحه ثابت که در همه شماره های روزنامه چاپ میشود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the top of a ship's mast.

(2) تعریف: the section of a newspaper, magazine, or the like that lists the title, staff, and other publication information.

جمله های نمونه

1. The bark was dressed with masthead flags only.
[ترجمه گوگل]پوست درخت فقط با پرچم های دکل پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]پوست درخت فقط با پرچم های masthead پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Its masthead is a parody of mastheads; its subscription card carries a hilarious attack on subscription cards.
[ترجمه گوگل]دکل آن تقلیدی از دکل ها است کارت اشتراک آن حمله ای خنده دار به کارت های اشتراک دارد
[ترجمه ترگمان]دکل آن a از mastheads است؛ کارت اشتراک آن یک حمله سرگرم کننده به کارت های اشتراک دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As the sail whipped free of the masthead, he leaped back into the cockpit to loose the spinnaker sheets.
[ترجمه گوگل]در حالی که بادبان از سر دکل خلاص شد، او دوباره به داخل کابین خلبان پرید تا ورقه های چرخدار را باز کند
[ترجمه ترگمان]همچنان که بادبان از بالای سر دکل به هوا می رفت، به درون کابین رفت تا ملحفه spinnaker را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A new flag was bought for the masthead and a scheme put in hand to cover part of the terraces.
[ترجمه گوگل]یک پرچم جدید برای دکل خریداری شد و طرحی برای پوشاندن بخشی از تراس ها در دست بود
[ترجمه ترگمان]یک پرچم جدید برای سر دکل خریده بود و طرحی به دست گرفته بود تا قسمتی از the را پوشش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Masthead details of publisher and editorial staff usually printed on the contents page.
[ترجمه گوگل]جزئیات سرصفحه ناشر و تحریریه معمولاً در صفحه محتوا چاپ می شود
[ترجمه ترگمان]جزییات masthead از ناشر و کارکنان سرمقاله معمولا در صفحه محتوای چاپ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Louise, in his bow like a brave masthead, was soaked to the skin.
[ترجمه گوگل]لوئیز، در کمان خود مانند یک دکل شجاع، تا پوست خیس شده بود
[ترجمه ترگمان]لوئیز در کمان خود مثل یک دکل شجاع آغشته به پوست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He found his Walther safe in the masthead.
[ترجمه گوگل]او والتر خود را سالم در دکل پیدا کرد
[ترجمه ترگمان] اون \"والتر پی\" رو در سر دکل پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The masthead and footer were defined by IBM's standards for corporate Web sites; this is one of the areas you'll probably want to change when you create your own tutorials with the Toot-O-Matic.
[ترجمه گوگل]سرصفحه و پاورقی توسط استانداردهای IBM برای وب سایت های شرکتی تعریف شده است این یکی از زمینه‌هایی است که احتمالاً می‌خواهید هنگام ایجاد آموزش‌های خود با Toot-O-Matic تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]سر دکل و پاصفحه با استانداردهای IBM برای وب سایت های شرکت تعریف شده اند؛ این یکی از زمینه هایی است که احتمالا در هنگام ایجاد برنامه های آموزشی خود با the - O - Matic، به آن نیاز خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These are therefore sometimes called masthead sloops.
[ترجمه گوگل]بنابراین، گاهی اوقات به آنها ماست هد sloop می گویند
[ترجمه ترگمان]بنابراین اینها گاهی سر دکل نامیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The main content in this website include: masthead, submit, news, about, past issues, contact.
[ترجمه گوگل]مطالب اصلی در این وب سایت عبارتند از: سرصفحه، ارسال، اخبار، درباره، مسائل گذشته، تماس
[ترجمه ترگمان]محتوای اصلی در این وب سایت عبارتند از: سر دکل، ارسال، اخبار، در مورد مسائل مربوط به گذشته، تماس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hover over the masthead of The Times or The Sun or the Daily Telegraph - and the words start to jump around, before merging into some video.
[ترجمه گوگل]ماوس را روی دکل The Times یا The Sun یا Daily Telegraph نگه دارید - و کلمات شروع به پریدن می کنند، قبل از اینکه در یک ویدیو ادغام شوند
[ترجمه ترگمان]۲ بر سر دکل تایمز یا خورشید یا دیلی تلگراف - و کلمات شروع به پرش به اطراف، قبل از ادغام شدن در برخی ویدیو می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We carry illustrations of these medals on our masthead.
[ترجمه گوگل]ما تصاویر این مدال ها را روی دکل خود حمل می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نمونه هایی از این مدال ها را روی سر دکل خود حمل می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The leading ship raised a raven flag to the masthead, and Killer-Bardi ran up another.
[ترجمه گوگل]کشتی پیشرو یک پرچم زاغ را روی دکل برافراشت و قاتل بردی با دیگری دوید
[ترجمه ترگمان]کشتی پیشرو یک پرچم سیاه بر سر دکل بزرگ کرده بود و قاتل - Bardi یکی دیگر از آن ها را برپا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And if you like those, then maybe you will also like the photo that everyone told me I could not put on my blog masthead because the world does not like sulking.
[ترجمه گوگل]و اگر آن‌ها را دوست دارید، شاید عکسی را هم که همه به من گفتند نمی‌توانم روی دکل وبلاگم بگذارم، خوشتان بیاید، زیرا دنیا عبوس کردن را دوست ندارد
[ترجمه ترگمان]و اگر شما از آن ها خوشتان بیاید، پس شاید هم آن عکس را دوست داشته باشید که همه به من گفتند که من نمی توانم سر blog را بپوشم، چون دنیا از قهر کردن خوشش نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Knowing the value of the filename attribute allows us to build these links on the masthead of every HTML file in the tutorial.
[ترجمه گوگل]دانستن ارزش ویژگی filename به ما امکان می دهد این پیوندها را بر روی دکل هر فایل HTML در آموزش ایجاد کنیم
[ترجمه ترگمان]دانستن مقدار مشخصه نام فایل به ما اجازه می دهد تا این لینک ها را بر سر دکل هر فایل HTML در این برنامه آموزشی بسازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرد گل (اسم)
masthead

تخصصی

[کامپیوتر] بخش شناسنامه مجله
[نفت] سر دکل

انگلیسی به انگلیسی

• top of a mast (nautical); statement and/or information printed on editorial page of journal or newspaper
a ship's masthead is the highest part of its mast.
a newspaper's masthead is its name as it appears in big letters at the top of the front page.

پیشنهاد کاربران

the name of a newspaper at the top of the front page
masthead ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: سردکل 2
تعریف: بالاترین بخش دکل

بپرس