masher

/ˈmæʃər//ˈmæʃə/

معنی: کوبنده، گوشت کوب، الت قطع کردن یا خرد کردن
معانی دیگر: (خوراک پزی) آلت له کردن (سیب زمینی و غیره)، پوره ساز، له گر، ساطور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a utensil designed to mash vegetables or fruit.

جمله های نمونه

1. Using a potato masher, mash the beans to a paste in the remaining liquid.
[ترجمه گوگل]با استفاده از پوره سیب زمینی، لوبیاها را در مایع باقیمانده له کنید تا خمیر شوند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک masher سیب زمینی، لوبیا را به خمیر در مایع باقیمانده خمیر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Using a dull knife, whisk or potato masher, cut in butter and grated rinds until mixture resembles coarse crumbs.
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک چاقوی مات، همزن یا پوره سیب زمینی، کره و پوست رنده شده را برش دهید تا مخلوط شبیه خرده های درشت شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک چاقوی dull، masher یا masher سیب زمینی را بزنید، کره و rinds رنده شده را بزنید تا این که مخلوط شبیه تکه های نان زبر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I wave a potato masher at her from the back window.
[ترجمه گوگل]از پشت پنجره یک دستگاه سیب زمینی خرد کن برایش تکان می دهم
[ترجمه ترگمان]یک potato را از پشت پنجره به او masher
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My good friends of masher persuasion are in seventh heaven when they have the opportunity of admiring eight pretty faces.
[ترجمه گوگل]دوستان خوب من متقاعد کننده ماشر در آسمان هفتم هستند که این فرصت را دارند که هشت چهره زیبا را تحسین کنند
[ترجمه ترگمان]دوستان خوب من در masher در آسمان هفتم هستند که فرصت تحسین کردن هشت چهره زیبا را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Put in bowl and mash with masher or electric beater on low speed.
[ترجمه گوگل]داخل کاسه بریزید و با دستگاه آسیاب یا همزن برقی با سرعت کم له کنید
[ترجمه ترگمان]در کاسه بریزید و با masher یا beater الکتریکی با سرعت کم مخلوط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Using an electric mixer or potato masher, mash potatoes until almost smooth.
[ترجمه گوگل]با استفاده از همزن برقی یا پوره سیب زمینی، سیب زمینی ها را له کنید تا تقریبا یکدست شوند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک میکسر الکتریکی یا masher سیب زمینی، سیب زمینی را خمیر کنید تا تقریبا صاف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. PUREE beans with an immersion blender or potato masher, or remove half of them and puree in a processor or blender.
[ترجمه گوگل]لوبیاها را با مخلوط کن غوطه ور یا پوره سیب زمینی پوره کنید، یا نیمی از آنها را بردارید و در پردازنده یا مخلوط کن پوره کنید
[ترجمه ترگمان]لوبیا را با یک مخلوط کن یا پوره سیب زمینی مخلوط کنید و یا نصف آن ها را از بین ببرید و در یک پردازنده یا مخلوط کن آن را به پوره تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Includes: Hanger, Potato Masher, Soup Ladle, Spaghetti Server and Slotted Turner.
[ترجمه گوگل]شامل: آویز، سیب زمینی گیر، ملاقه سوپ، سرور اسپاگتی و ترنر شکاف دار
[ترجمه ترگمان]شامل: Hanger، سیب زمینی masher، سوپ سوپ، اسپاگتی اسپاگتی و Slotted ترنر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A ( Alice ): Let me guess. A masher accosted you?
[ترجمه گوگل]الف (آلیس): بگذار حدس بزنم یک ماشین گیر به شما برخورد کرد؟
[ترجمه ترگمان]بذار حدس بزنم A به شما گفت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Use the machine with the one masher and activate it with another stone of power.
[ترجمه گوگل]از دستگاه با یک ماشین خرد کن استفاده کنید و آن را با یک سنگ قدرت دیگر فعال کنید
[ترجمه ترگمان]از دستگاه با یک masher استفاده کنید و آن را با سنگ دیگری از قدرت فعال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sometimes this going-away masher is a Washington newspaper correspondent, and sometimes he is a Van Something from New York.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات این ماشین گیر که می رود یک خبرنگار روزنامه واشنگتن است و گاهی هم یک Van Something از نیویورک است
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات این اتفاق می افتد - masher یکی از خبرنگاران روزنامه واشینگتن است و گاهی اوقات او از نیویورک یک شی وان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Put both vegetables into a bowl and crush with a potato masher.
[ترجمه گوگل]هر دو سبزی را در یک کاسه بریزید و با پوره سیب زمینی خرد کنید
[ترجمه ترگمان]هر دو سبزی را در یک کاسه و خرد کردن با یک کیسه سیب زمینی خرد کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At this point, Plagemann breaks up the pieces with a potato masher.
[ترجمه گوگل]در این مرحله، Plagemann قطعات را با دستگاه خرد کن سیب زمینی خرد می کند
[ترجمه ترگمان]در این مرحله، Plagemann قطعات را با یک کیسه سیب زمینی از هم جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All I know is that you wash and chop the potatoes into large chunks, chuck them inside the microwave and when it comes out you mash it with a potato masher.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که می دانم این است که سیب زمینی ها را شسته و به قطعات درشت خرد می کنیم، داخل مایکروویو می ریزیم و وقتی بیرون می آید با پوره سیب زمینی له می کنیم
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که می دانم این است که شما ظرف ها را می شوید و تکه های سیب زمینی را به تکه های بزرگ می برید، آن ها را در مایکروویو می گذارید و وقتی که آن را با یک سیب زمینی مخلوط you مخلوط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Ensure they are clean and place into a fermentation bin. Crush with your clean hands or a sterilized stainless steel/plastic potato masher. Pour over 1 litre of boiling water and the sugar.
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که آنها تمیز هستند و در سطل تخمیر قرار دهید با دستان تمیز خود یا دستگاه خرد کن سیب زمینی استیل ضد زنگ/پلاستیک استریل شده خرد کنید روی 1 لیتر آب جوش و شکر بریزید
[ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل کنید که آن ها تمیز و در حال تخمیر هستند با دستان تمیز خود و یا ضد زنگ ضد زنگ ضد زنگ ضد زنگ ضد زنگ مخلوط کنید یک لیتر آب جوش و شکر را بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوبنده (اسم)
knocker, thrasher, pounder, masher

گوشت کوب (اسم)
masher

الت قطع کردن یا خرد کردن (اسم)
masher

انگلیسی به انگلیسی

• kitchen implement used to mash food (i.e. potatoes); one who mashes

پیشنهاد کاربران

خراب کننده ، کوبنده
ممنون از برنامه خوبتون💖💗

بپرس