marketeer


معنی: فروشنده

جمله های نمونه

1. Free marketeers are vehemently opposed to the new safety regulations which they say will increase employers' costs.
[ترجمه گوگل]بازاریابان آزاد به شدت با مقررات ایمنی جدید مخالف هستند که به گفته آنها هزینه های کارفرمایان را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]شرکت های آزاد به شدت با مقررات ایمنی جدید که می گویند هزینه های کارفرما را افزایش خواهند داد، مخالف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Under the old regime black marketeers would buy almost anything from Western tourists and resell it at an enormous profit.
[ترجمه گوگل]در رژیم قدیم، بازاریان سیاه تقریباً هر چیزی را از گردشگران غربی می‌خریدند و با سود هنگفتی دوباره می‌فروختند
[ترجمه ترگمان]در رژیم گذشته، marketeers سیاه تقریبا هر چیزی را از توریست های غربی خریداری کرده و آن را با سود هنگفتی به فروش می رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It appeared to be targeted particularly at black marketeers and speculators hoarding goods to create artificial shortages.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد که به‌ویژه بازاریان سیاه و دلالان احتکار کالاها را برای ایجاد کمبودهای مصنوعی هدف قرار داده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که هدف از آن به ویژه در marketeers سیاه و احتکار کالا برای ایجاد کمبودهای مصنوعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Free marketeers even talked of privatisation.
[ترجمه گوگل]بازاریان آزاد حتی از خصوصی سازی صحبت کردند
[ترجمه ترگمان]marketeers مافیا حتی راجع به privatisation صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. President Collor's plan combines free marketeering and authoritarian intervention in a bewildering but roughly equal mix.
[ترجمه گوگل]طرح پرزیدنت کولر بازاریابی آزاد و مداخله اقتدارگرایانه را در ترکیبی گیج‌کننده اما تقریباً برابر ترکیب می‌کند
[ترجمه ترگمان]طرح رئیس جمهور Collor ترکیبی است از marketeering آزاد و مداخله authoritarian در ترکیب تقریبا برابر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the free marketeers are wrong to suspect a revival of intervention in industry.
[ترجمه گوگل]اما بازاریابان آزاد اشتباه می کنند که به احیای مداخله در صنعت مشکوک هستند
[ترجمه ترگمان]اما the آزاد در مورد احیای مداخله در صنعت اشتباه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The marketeers are out to persuade them otherwise.
[ترجمه رضا] هدف بازاریابان ( فروشندگان ) این است که آنها را از انجام این کار منصرف کنند. ( آنها را متقاعد کنند که این کار را انجام ندهند = برعکس آن کار را انجام دهند )
|
[ترجمه گوگل]بازاریابان قصد دارند آنها را در غیر این صورت متقاعد کنند
[ترجمه ترگمان]The برای متقاعد کردن آن ها به غیر از این مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Among more radical monetarists and free marketeers there remains disappointment that the government had not done more to shift the middle ground.
[ترجمه گوگل]در میان پول گرایان رادیکال و بازاریان آزاد، ناامیدی وجود دارد که دولت اقدامات بیشتری برای تغییر مسیر میانی انجام نداده است
[ترجمه ترگمان]در بین monetarists افراطی و marketeers آزاد، ناامیدی وجود دارد که دولت برای تغییر موضع میانی بیشتر عمل نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For Kurzlinger, until then just a Berlin black marketeer and gangster, it became a profession.
[ترجمه گوگل]برای کورزلینگر، که تا آن زمان فقط یک بازاریاب و گانگستر برلینی بود، به یک حرفه تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]برای Kurzlinger، تا آن زمان که فقط یک marketeer سیاه پوست و یک تبهکار اهل برلین بود، تبدیل به یک حرفه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Black marketeers and moneylenders mushroomed. In the hinterland, the peasants' meagre savings evaporated rapidly.
[ترجمه گوگل]بازاریان سیاه و وام دهندگان به شکل قارچ رشد کردند در مناطق داخلی، پس انداز ناچیز دهقانان به سرعت از بین رفت
[ترجمه ترگمان]marketeers سیاه و moneylenders به سرعت رشد کردند در سرزمین داخلی، اندوخته ناچیز روستاییان به سرعت تبخیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We're keeping an eye on gangsters, black marketeers and revolutionaries.
[ترجمه گوگل]ما مراقب گانگسترها، بازاریان سیاه و انقلابیون هستیم
[ترجمه ترگمان]ما هستیم که مافیا، مافیا و revolutionaries رو تحت نظر داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Labour Party is out-manoeuvring the free marketeers.
[ترجمه گوگل]حزب کارگر در حال مانور دادن به بازار آزاد است
[ترجمه ترگمان]حزب کارگر خارج از کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Prices started to rise. Black marketeers and moneylenders mushroomed.
[ترجمه گوگل]قیمت ها شروع به افزایش کردند بازاریان سیاه و وام دهندگان به شکل قارچ رشد کردند
[ترجمه ترگمان]قیمت ها شروع به افزایش کردند marketeers سیاه و moneylenders به سرعت رشد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. While a successful marketeer such as Jobs may "prey" on our consumerism, his game was not to put one over on the buying public.
[ترجمه گوگل]در حالی که بازاریاب موفقی مانند جابز ممکن است مصرف گرایی ما را «شاخه» کند، بازی او این نبود که یکی را به خریدار بیندازد
[ترجمه ترگمان]در حالی که یک marketeer موفق مانند جابز ممکن است \"طعمه\" مصرف گرایی ما شود، بازی او قرار نبود بر روی خرید عموم قرار بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فروشنده (اسم)
vendor, monger, candy man, seller, salesman, salesperson, pusher, marketeer, marketer, shop assistant, shopman

انگلیسی به انگلیسی

• marketer, one who trades; supporter of the eec (british)

پیشنهاد کاربران

بازارسودجو
نوواژه ای مشابه واژه profiteering ( به معنای سودجویی ) است.
بازاریاب
a person who sells goods or services in a market

بپرس