marauding


معنی: غارتگری

جمله های نمونه

1. They went in fear of attack by marauding bands.
[ترجمه گوگل]آنها از ترس حمله گروه های غارتگر به آنجا رفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها با ترس از حمله به گروه های غارتگر همراه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A marauding tiger was often seen prowling around the village.
[ترجمه گوگل]یک ببر غارتگر اغلب در حال پرسه زدن در روستا دیده می شد
[ترجمه ترگمان]یک ببر غارتگر دیده می شد که در اطراف دهکده پرسه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Witnesses reported gangs of marauding soldiers breaking into people's houses and setting fire to them.
[ترجمه گوگل]شاهدان گزارش دادند که باندهای سربازان غارتگر به خانه های مردم نفوذ کرده و آنها را آتش زدند
[ترجمه ترگمان]شاهدان گزارش دادند که دسته های سربازان غارتگر در خانه های مردم نفوذ کرده و به آن ها شلیک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Marauding gangs of armed men have been looting food relief supplies.
[ترجمه گوگل]باندهای غارتگر مردان مسلح مواد غذایی امدادی را غارت کرده اند
[ترجمه ترگمان]گروهه ای مسلح مردان مسلح، تدارکات غذایی را غارت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The countryside was overrun by marauding bands.
[ترجمه گوگل]حومه شهر توسط گروه‌های موسیقی غارتگر اشغال شده بود
[ترجمه ترگمان]حومه شهر پر از گروه های غارتگر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gangs of marauding youths filled the streets.
[ترجمه گوگل]باندهای جوانان غارتگر خیابان ها را پر کرده بودند
[ترجمه ترگمان]گروه هایی از جوانان غارتگر خیابان ها را پر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The town survived the depredations of marauding gangs.
[ترجمه گوگل]این شهر از غارت باندهای غارتگر جان سالم به در برد
[ترجمه ترگمان]این شهر از the گروه های دزدی جان سالم به در برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If marauding gulls appear, the aunties sound an alarm and the young cluster tightly around them.
[ترجمه گوگل]اگر مرغ های غارتگر ظاهر شوند، عمه ها زنگ خطر را به صدا در می آورند و خوشه های جوان به شدت دور آنها جمع می شوند
[ترجمه ترگمان]اگر مرغان نوروزی ظاهر شوند، aunties آژیر خطر را به صدا درمی آورد و خوشه جوان دور آن ها حلقه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Marauding birds such as herring gulls will grab and swallow a chick if they get a chance.
[ترجمه گوگل]پرندگان غارتگر مانند شاه ماهی، اگر فرصتی پیدا کنند، جوجه را می گیرند و می بلعند
[ترجمه ترگمان]پرندگان دریایی مانند ماهی دودی اگر شانسی داشته باشند، یک جوجه را قورت می دهند و یک دختر را قورت می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Major routes were cart-tracks and marauding bandits and unscrupulous innkeepers thought nothing of robbery and murder.
[ترجمه گوگل]مسیرهای اصلی مسیرهای گاری و راهزنان غارتگر و مهمانخانه داران بی وجدان بودند که چیزی از دزدی و قتل فکر نمی کردند
[ترجمه ترگمان]در این میان راه چاره ای جز دزدی و دزدی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Insects, diseases, marauding deer and woodchucks.
[ترجمه گوگل]حشرات، بیماری ها، گوزن های غارتگر و حشرات
[ترجمه ترگمان]حشرات، بیماری ها، گوزن فاسد و woodchucks
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These refugees fell prey to marauding gangs, even to troopers, or to one another.
[ترجمه گوگل]این پناهندگان طعمه باندهای غارتگر، حتی سربازان، یا یکدیگر شدند
[ترجمه ترگمان]این پناهندگان طعمه تبهکاران غارت شده بودند، حتی برای سربازان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They were attacked by marauding soldiers.
[ترجمه گوگل]آنها توسط سربازان غارتگر مورد حمله قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]سربازان روس به آن ها حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The trucks tried to drive to the British base, running the gauntlet of marauding bands of gunmen.
[ترجمه گوگل]کامیون‌ها سعی کردند به سمت پایگاه بریتانیا بروند و گروه‌های غارتگر مردان مسلح را در دست داشتند
[ترجمه ترگمان]کامیون ها تلاش کردند تا به پایگاه انگلیسی ها حرکت کنند و مبارزه با گروه های مسلح مردان مسلح را اداره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غارتگری (اسم)
robbery, incursion, ransack, sack, pillage, plunder, sacking, marauding, plundering, pillaging

انگلیسی به انگلیسی

• a marauding person or animal is looking for something to steal or kill; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : maraud
✅️ اسم ( noun ) : marauder
✅️ صفت ( adjective ) : marauding
✅️ قید ( adverb ) : _
going from one place to another killing or using violence, stealing, and destroying
صفت/قاتل، خشن، دزد و خرابکار بزن در رو
Witnesses reported gangs of marauding soldiers breaking into people's houses and setting fire to them
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/marauding
رجوع شود به maraud
غارتگر، دزد، چپاولگر

بپرس