marabou

/ˈmerəˌbuː//ˈmærəbuː/

معنی: نوعی ابریشم خام، لک لک افریقایی، ادم سبزه یا گندم گون
معانی دیگر: (جانورشناسی) ماربو (لک لک افریقایی که نوک بزرگ و سر بی پر دارد به نام: lepttoptilos crumeniferus)، پرهای نرم این پرنده، نخ ابریشم خام و سفید، پر لک لک، روحانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of several large storks of Africa or the East Indies that have downy feathers under the wings and tail.

(2) تعریف: a trimming or material made of these feathers, or a garment so trimmed.

(3) تعریف: a raw silk that is dyed without removal of the natural gum, or a fabric or garment made of this silk.

جمله های نمونه

1. A marabou stork was poking about nearby in a pile of rubbish, and I gave it a wide berth.
[ترجمه گوگل]یک لک لک مارابو در آن نزدیکی در انبوهی از زباله ها می چرخید، و من اسکله وسیعی به آن دادم
[ترجمه ترگمان]یک لک لک آفریقایی در آن نزدیکی بود و من آن را کنار گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hippos and marabou storks wander the shoreline near the tiny fishing villages whose hauls of Nile perch, tilapia, catfish and white herring sustain the local economy.
[ترجمه گوگل]اسب‌های آبی و لک‌لک‌های مارابو در خط ساحلی نزدیک دهکده‌های ماهیگیری کوچک پرسه می‌زنند که ماهی‌های سوف نیل، تیلاپیا، گربه‌ماهی و شاه ماهی سفید، اقتصاد محلی را حفظ می‌کنند
[ترجمه ترگمان]Hippos و marabou آفریقایی در نزدیکی روستاهای ماهیگیری کوچک که جایگاه ماهی گیری نیل، tilapia ها، گربه ماهی و شاه ماهی برای حفظ اقتصاد محلی هستند، سرگردان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Downy feathers of marabou storks used for trimming garments.
[ترجمه گوگل]پرهای پرزدار لک لک مارابو که برای پیرایش لباس استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]پره ای زینتی marabou آفریقایی برای کاستن از پوشاک به کار می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Red marabou flower can absorb the ammonia in xylene, toluene and consist in chemical fibber, paint.
[ترجمه گوگل]گل مارابو قرمز می تواند آمونیاک موجود در زایلن، تولوئن را جذب کند و از الیاف شیمیایی، رنگ تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]گل marabou قرمز می تواند آمونیاک را در زایلن تولید کند، تولوین با فرمول شیمیایی fibber، رنگ آمیزی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The animal associated with Anthony is the Marabou, which isalarge African stork which scavenges for food. This plantassociatedwith his name is garlic and the color is yellow.
[ترجمه گوگل]حیوان مرتبط با آنتونی مارابو است که یک لک لک آفریقایی بزرگ است که برای یافتن غذا لاشخور می کند این گیاه با نام او سیر است و رنگ آن زرد است
[ترجمه ترگمان]حیوانی که با انتونی در ارتباط است Marabou است که یک لک لک آفریقایی است که برای غذا scavenges می کند نام او سیر است و رنگ زرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The animal associated with Anthony is the Marabou, which is a large African stork which scavenges for food.
[ترجمه گوگل]حیوان مرتبط با آنتونی مارابو است که یک لک لک آفریقایی بزرگ است که برای یافتن غذا لاشخور می کند
[ترجمه ترگمان]حیوان مرتبط با انتونی the است که یک لک لک بزرگ آفریقایی است که برای غذا scavenges می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That night she was perched on her stool wearing her cape trimmed with marabou over the dress.
[ترجمه گوگل]آن شب او روی چهارپایه اش نشسته بود و شنل خود را که با مارابو تزئین شده بود روی لباس پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]آن شب، روی چهارپایه ای نشسته بود و شنلش را با پارچه پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The further research that conclusion can learn for effect of old marabou medicinal herbs and resource development are used provide scientific basis.
[ترجمه گوگل]تحقیقات بیشتر که نتیجه گیری می تواند برای تأثیر گیاهان دارویی قدیمی مارابو و توسعه منابع مورد استفاده قرار گیرد، مبنای علمی را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]تحقیقات بعدی که نتیجه گیری می توانند برای تاثیر گیاهان دارویی و گیاهان دارویی قدیمی و توسعه منابع مورد استفاده قرار گیرند، به عنوان اساس علمی مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The California-based company custom-makes lingerie, including hot pink bras trimmed in marabou and lights and "wearable art" bras that have LEDs and sequins arranged in geometric patterns.
[ترجمه گوگل]این شرکت مستقر در کالیفرنیا به‌طور سفارشی لباس‌های زیر زنانه می‌سازد، از جمله سوتین‌های صورتی تند تزئین شده با مارابو و چراغ‌ها و سوتین‌های «هنر پوشیدنی» که دارای LED و پولک‌هایی هستند که در طرح‌های هندسی چیده شده‌اند
[ترجمه ترگمان]لباس های زیر سفارشی در کالیفرنیا، از جمله لباس های صورتی داغ که در marabou و چراغ ها و \"هنر پوشیدنی\" وجود دارند که LED و پولک دارند که در الگوهای هندسی چیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوعی ابریشم خام (اسم)
marabout, marabou

لک لک افریقایی (اسم)
marabout, marabou

ادم سبزه یا گندمگون (اسم)
marabout, marabou

انگلیسی به انگلیسی

• species of large african stork; trimming or material made from the down of this stork

پیشنهاد کاربران

بپرس