many a time


اغلب، بسیاری از اوقات، بسا، چندین بار، بارها

جمله های نمونه

1. I've visited Rome many a time.
[ترجمه گوگل]من بارها از رم دیدن کرده ام
[ترجمه ترگمان]بارها از رم دیدن کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I've told you many a time not to ride your bike on the pavement.
[ترجمه گوگل]بارها به شما گفته ام که روی پیاده رو دوچرخه سواری نکنید
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت پیش بهت گفتم که دوچرخه سواری نکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I've sat here many a time and wondered what happened to her.
[ترجمه گوگل]من بارها اینجا نشسته ام و فکر کرده ام چه اتفاقی برای او افتاده است
[ترجمه ترگمان]مدت زیادی اینجا نشستم و از خودم پرسیدم چه اتفاقی برای او افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I have been here many a time.
[ترجمه گوگل]من بارها اینجا بوده ام
[ترجمه ترگمان]من خیلی وقته که اینجام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many a time he commented upon the mental rapport he found with his most intelligent animals.
[ترجمه گوگل]او بارها در مورد رابطه ذهنی که با باهوش ترین حیوانات خود پیدا کرده بود، اظهار نظر کرد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اوقات او درباره رابطه ذهنی که با most حیوانات خود یافته بود، اظهار نظر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The legspinner beat the outside edge many a time in the ongoing psychological thriller of the summer.
[ترجمه گوگل]در فیلم هیجان‌انگیز روانشناختی تابستان، پاچه‌دار بارها بر لبه بیرونی غلبه کرد
[ترجمه ترگمان]تیم \"legspinner\" در داستان مهیج روانی تابستان امسال، لبه بیرونی را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I've sat here many a time and wondered about her.
[ترجمه گوگل]من بارها اینجا نشسته ام و در مورد او فکر کرده ام
[ترجمه ترگمان]مدت زیادی اینجا نشستم و در موردش فکر کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I have been there many a time.
[ترجمه گوگل]من بارها آنجا بوده ام
[ترجمه ترگمان]من خیلی وقته که اونجا بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many a time has he given me good advice.
[ترجمه گوگل]او بارها به من توصیه های خوبی کرده است
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت است که نصیحت خوبی به من کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many a time he had declared that he would never write another song.
[ترجمه گوگل]او بارها اعلام کرده بود که دیگر آهنگ دیگری نخواهد نوشت
[ترجمه ترگمان]بارها اعلام کرده بود که هرگز یک سرود دیگر نخواهد نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many a time their foot had well nigh slipped; but He in mercy held them up.
[ترجمه گوگل]خیلی وقت ها پایشان به خوبی لیز خورده بود اما او با رحمت آنها را نگه داشت
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت ها پای آن ها نزدیک بود؛ اما او آن ها را بالا نگه داشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many a time have I read the book.
[ترجمه گوگل]بارها کتاب را خوانده ام
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت است که کتاب می خوانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Full many a time do we regret having neglected past opportunities.
[ترجمه گوگل]خیلی وقت ها از اینکه فرصت های گذشته را نادیده گرفته ایم پشیمان می شویم
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت است که از فرصت های گذشته غفلت کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And many a time, before you know it, it is morning!
[ترجمه گوگل]و خیلی وقت ها قبل از اینکه بفهمی صبح شده!
[ترجمه ترگمان]و خیلی وقت ها قبل از اینکه این را بدانید، امروز صبح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Many a time have I seen him sitting there thinking deeply.
[ترجمه گوگل]بارها دیده ام که او نشسته و عمیقاً فکر می کند
[ترجمه ترگمان]بارها او را دیدم که آنجا نشسته بود و عمیقا به فکر فرورفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• often, frequently, on many occasions

پیشنهاد کاربران

بپرس