manger

/ˈmeɪndʒər//ˈmeɪndʒə/

معنی: اخور
معانی دیگر: آخور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a trough from which livestock feed.

جمله های نمونه

1. dog in the manger
کسی که چیزی را نه خودش مصرف می کند نه می گذارد دیگران از آن استفاده ببرند،مناع الخیر،آدم بخیل

2. baby jesus was placed in a manger
عیسای نوزاد را در آخور قرار دادند.

3. he is a dog in the manger
نه خود خورد نه کس دهد

4. The horses were crunching their straw at their manger.
[ترجمه گوگل]اسب ها نی هایشان را در آخورشان خرد می کردند
[ترجمه ترگمان]اسب ها کاه خود را در آخور خرد می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When I examined the manger where the feed had been put, I found oats and bran.
[ترجمه گوگل]وقتی آخور را که در آن خوراک ریخته شده بود بررسی کردم، جو و سبوس پیدا کردم
[ترجمه ترگمان]وقتی به آخور که غذا چیده شده بود نگاه کردم، جو و برن را دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Should we put the baby in the manger?
[ترجمه گوگل]آیا باید بچه را در آخور بگذاریم؟
[ترجمه ترگمان]باید بچه را در گهواره بگذاریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Benjamin then dug his hand into the empty manger and plucked out the remains of the horse's feed.
[ترجمه گوگل]بنیامین سپس دستش را در آخور خالی فرو کرد و بقایای خوراک اسب را بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]بنجامین دست خود را در آخور خالی کرد و بقایای خوراک اسب را بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We tried everything: a corner manger, a bucket in a tyre and even tipping the food on the ground.
[ترجمه گوگل]ما همه چیز را امتحان کردیم: یک آخور گوشه، یک سطل در لاستیک و حتی ریختن غذا روی زمین
[ترجمه ترگمان]همه چیز را امتحان کردیم: یک آخور کوچک، یک سطل در لاستیک و حتی غذای روی زمین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Your manger had a hunch that you were the culprit, so she winged you.
[ترجمه گوگل]آخور شما تصور می کرد که شما مقصر هستید، بنابراین او به شما بال زد
[ترجمه ترگمان]آخور تو حدس زده بود که تو مجرم بودی، بنابراین اون تو رو بال زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Arthur as a baby, asleep in the manger straw.
[ترجمه گوگل]آرتور در کودکی، در نی آخور خوابیده است
[ترجمه ترگمان]آرتور به عنوان یک بچه در کاه لانه خوابیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What a dog in the manger!
[ترجمه حیدربیگی] نه خود خورد نه کَس دهد گَنده شود به سگ دهد
|
[ترجمه گوگل]چه سگی در آخور!
[ترجمه ترگمان]چه سگی در آخور است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I won't be named a dog in the manger again. You shall stay: now then!
[ترجمه گوگل]دیگر نام من را سگی در آخور نمی گذارند تو باید بمانی: حالا پس!
[ترجمه ترگمان]من دیگر اسم سگ را در آخور نخواهم گذاشت تو همین الان خواهی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The manger dropped in unannounced at the office several times a week.
[ترجمه گوگل]آخور چندین بار در هفته بدون اعلام قبلی در دفتر می‌افتاد
[ترجمه ترگمان]The چندین بار در هفته به دفتر رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I am as a dog in the manger.
[ترجمه گوگل]من مثل یک سگ در آخور هستم
[ترجمه ترگمان]من به اندازه یک سگ در آخور هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Molly: I hear you hosted a manger from France and did a bad job.
[ترجمه گوگل]مولی: شنیدم میزبانی از یک آخور از فرانسه بودی و کار بدی انجام دادی
[ترجمه ترگمان]مالی: شنیدم که میزبان یک مدیر از فرانسه بودی و کار بدی انجام دادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اخور (اسم)
bin, stall, manger, box stall, crib

انگلیسی به انگلیسی

• box or trough in which food is placed for horses or cattle
a manger is a feeding box in a stable or barn.

پیشنهاد کاربران

بپرس