managing editor

/ˈmænədʒɪŋˈedətər//ˈmænɪdʒɪŋˈedɪtə/

(مطبوعات) سردبیر، سرویراگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an executive who supervises the editorial staff of a publication, book publishing company, or the like.

جمله های نمونه

1. Christopher Price is managing editor of EONews. net.
[ترجمه گوگل]کریستوفر پرایس سردبیر EONEnews است خالص
[ترجمه ترگمان]کریستوفر پرایس سردبیر of است خالص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The managing editor is responsible for all.
[ترجمه گوگل]سردبیر مدیر مسئول همه است
[ترجمه ترگمان]مدیر عامل مسیول همه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The desk assistant advises the managing editor of this.
[ترجمه گوگل]دستیار میز به سردبیر در این مورد توصیه می کند
[ترجمه ترگمان]دستیار پشت میز به مدیر عامل این کار مشاوره می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His insistence that he be managing editor, as well as on-camera news reader, however, seems historically ironic.
[ترجمه گوگل]با این حال، اصرار او بر اینکه سردبیر و همچنین خواننده اخبار جلوی دوربین باشد، از نظر تاریخی طعنه آمیز به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]با این حال، اصرار او مبنی بر اینکه او سردبیر و خواننده اخبار دوربین است، از نظر تاریخی مضحک به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I ended up number one in the class, managing editor of the paper, and started a literary magazine.
[ترجمه گوگل]در نهایت در کلاس شماره یک شدم، سردبیر روزنامه، و یک مجله ادبی راه اندازی کردم
[ترجمه ترگمان]من در کلاس شماره یک را گرفتم، مدیر روزنامه را مدیریت کردم، و یک مجله ادبی را شروع کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Each will be led by an associate managing editor who will report to the managing editor.
[ترجمه گوگل]هر کدام توسط یک ویرایشگر مدیریتی مرتبط هدایت می شوند که به ویرایشگر مدیر گزارش می دهد
[ترجمه ترگمان]هر یک توسط یک دستیار مدیر عامل هدایت می شود که به مدیر عامل گزارش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One, for example, is US managing editor, and another heads the FT's commercial operations in Asia.
[ترجمه گوگل]برای مثال، یکی سردبیر ایالات متحده است و دیگری ریاست عملیات تجاری FT در آسیا را بر عهده دارد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یکی از آن ها سردبیر اجرایی ایالات متحده است و دیگری رئیس عملیات تجاری FT در آسیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Britt Peterson is deputy managing editor of Foreign Policy magazine.
[ترجمه گوگل]بریت پترسون معاون سردبیر مجله فارین پالیسی است
[ترجمه ترگمان]Britt پترسون، معاون سردبیر مجله سیاست خارجی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was managing editor of the New York Times.
[ترجمه گوگل]او سردبیر نیویورک تایمز بود
[ترجمه ترگمان]او سردبیر روزنامه نیویورک تایمز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Charlotte Clapp, who as the managing editor, kept things together.
[ترجمه گوگل]شارلوت کلاپ، که به عنوان سردبیر، همه چیز را حفظ می کرد
[ترجمه ترگمان]شارلوت کلپ، که به عنوان مدیر عامل، چیزها را کنار هم نگه می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Others have an assistant managing editor or an assistantsenior editor act as an ombudsman.
[ترجمه گوگل]برخی دیگر دستیار سردبیر یا دستیار ویراستار ارشد دارند که به عنوان بازرس عمل می کند
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر دستیار مدیر عامل یا ویرایشگر assistantsenior هستند که بعنوان بازرس عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I am permitted to refer to Mr. Smith, Managing editor of the magazine.
[ترجمه گوگل]من اجازه دارم به آقای اسمیت، سردبیر مجله مراجعه کنم
[ترجمه ترگمان]اجازه دارم به آقای اسمیت، مدیر عامل مجله مراجعه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Richard Stengel, the managing editor of Time, took issue with Mr. Whitaker's characterization.
[ترجمه گوگل]ریچارد استنگل، سردبیر تایم، با شخصیت پردازی آقای ویتاکر مخالفت کرد
[ترجمه ترگمان]ریچارد Stengel، سردبیر مجله تایم، با خصوصیات آقای Whitaker مخالفت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I am permitted toto Mr. Smith, Managing editor of the magazine.
[ترجمه گوگل]من به آقای اسمیت، سردبیر مجله اجازه دارم
[ترجمه ترگمان]آقای اسمیت، مدیر عامل مجله، اجازه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In a statement Tuesday, Time Managing Editor Richard Stengel said the economic recession was the story of the year, and without Bernanke, the recession would have been a lot worse.
[ترجمه گوگل]ریچارد استنگل، سردبیر تایم در بیانیه ای در روز سه شنبه گفت رکود اقتصادی داستان سال بود و بدون برنانکه، رکود بسیار بدتر بود
[ترجمه ترگمان]در بیانیه ای در روز سه شنبه، ریچارد Stengel، مدیر عامل زمان، گفت که رکود اقتصادی داستان سال است، و بدون وی، رکود اقتصادی بدتر از آن خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• general editor, editor of a newspaper which is in charge of all other editors

پیشنهاد کاربران

مدیر ویراستاری:
که مقالات را می پذیرد، داورها را مشخص می کند، رابط میان نویسنده، داور و اعضای هیئت تحریریه است و گاه خود ویرایش نیز می کند.
دبیر تحریریه
به نقل از ویکیپدیای انگلیسی: A managing editor ( ME ) is a senior member of a publication's management team. Typically, the
. managing editor reports directly to the editor in chief and oversees all aspects of the publication
...
[مشاهده متن کامل]

قطعاً با سردبیر فرق دارد و چنان که در ویکیپدیای انگلیسی آمده، کسی است که مسئولیت هماهنگی داخلی تحریریه را برعهده دارد و به سردبیر ارشد گزارش می دهد.

بپرس