management by objectives

جمله های نمونه

1. Management by objective was becoming second nature in the West Wing.
[ترجمه گوگل]مدیریت بر اساس هدف در حال تبدیل شدن به ماهیت دوم در بال غربی بود
[ترجمه ترگمان]مدیریت از سوی هدف در حال تبدیل شدن به دومین ماهیت در جناح غربی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. So the research of management by objectives in city government work becomes an urgent problem.
[ترجمه گوگل]بنابراین تحقیق مدیریت بر اساس اهداف در کار مدیریت شهری به یک مشکل فوری تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تحقیقات مدیریت از سوی اهداف در کار دولت شهری به یک مساله فوری تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Management by objectives(MBO)is a system in which specific performance objectives are jointly determined by subordinates and their superiors.
[ترجمه گوگل]مدیریت بر اساس اهداف (MBO) سیستمی است که در آن اهداف عملکرد خاص به طور مشترک توسط زیردستان و مافوق آنها تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]مدیریت از طریق اهداف (MBO)سیستمی است که در آن اهداف خاص عملکرد به طور مشترک توسط زیردستان و superiors تعیین می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Applied management by objectives enhanced the economic benefits of the enterprise and competition ability.
[ترجمه گوگل]مدیریت کاربردی بر اساس اهداف، مزایای اقتصادی شرکت و توانایی رقابت را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]مدیریت کاربردی با اهداف، مزایای اقتصادی شرکت و توانایی رقابت را افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This means abolishment of the annual rating, or merit rating, and management by objectives.
[ترجمه گوگل]این به معنای لغو رتبه بندی سالانه یا رتبه بندی شایستگی و مدیریت بر اساس اهداف است
[ترجمه ترگمان]این به معنی فسخ امتیاز سالانه، یا درجه بندی شایسته، و مدیریت با اهداف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Leadership Style: Task - oriented meritocracy: lead by high profile, sometimes autocratic, example ; management by objectives, cheerleaders for success.
[ترجمه گوگل]سبک رهبری: شایسته سالاری وظیفه گرا: رهبری با مشخصات بالا، گاهی اوقات مستبد، نمونه مدیریت بر اساس اهداف، cheerleaders برای موفقیت
[ترجمه ترگمان]سبک رهبری: شایسته سالاری وظیفه گرا: رهبری با پروفایل بالا، گاهی مستبدانه، الگو، مدیریت اهداف، تشویق کننده برای موفقیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The article offered scientific quality assessment technique according to system of new management by objectives.
[ترجمه گوگل]مقاله روش ارزیابی علمی کیفیت بر اساس سیستم مدیریت جدید بر اساس اهداف ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله روش ارزیابی کیفیت علمی را با توجه به سیستم مدیریت جدید با اهداف پیشنهاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The division manager had recently heard a lecture on management by objectives.
[ترجمه گوگل]مدیر بخش اخیراً یک سخنرانی در مورد مدیریت بر اساس اهداف شنیده بود
[ترجمه ترگمان]مدیر بخش اخیرا یک سخنرانی درباره مدیریت توسط اهداف را شنیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On this foundation, build system of job responsibility of leader management by objectives.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، سیستم مسئولیت شغلی مدیریت رهبر را بر اساس اهداف ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]در این بنیاد، سیستم مسیولیت شغلی مدیریت رهبری را با اهداف ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• method of management which sets goals and assignments and determines dates for their completion

پیشنهاد کاربران

management by objectives ( مدیریت )
واژه مصوب: مدیریت بر مبنای هدف
تعریف: مدیریت کار مبتنی بر هدف های تعریف شده و موردتوافق
مدیریت بر مبنای اهداف

بپرس