make a point of


1- توجه دیگران را (به چیزی) جلب کردن 2- با اصرار کاری را انجام دادن، عمدا کردن

انگلیسی به انگلیسی

• insist upon; make a special effort

پیشنهاد کاربران

Make a point of means to consciously and deliberately make an effort to do something
آگاهانه و از روی عمد برای انجام کاری تلاش کردن
Rasputin made a point of mixing with princely and noble blood to elevate his own social standing
با توجه و عنایت خاصی کاری را انجام دادن، آگاهانه و عامدانه کار به خصوصی را کردن
توجه یا عنایت خاصی به انجام کاری داشتن
تمام هم و غم خود را گذاشتن روی چیزی
وسواس و توجه انجام کار یا عادت بخصوصی را داشتن
Make a point of doing something means tolerate everything to do something difficult.
زحمت چیزی را به جان خریدن
مطمئن شدن، فراموش نکردن
I make a point of closing the window before I leave home
فراموش نمیکنم قبل از رفتن پنجره هارو ببندم
I make a point of visiting my parents every week
فراموش نمیکنم هر هفته به والیدنم سربزنم
دقت کنید بعد of فعل به صورت ing استفاده میشود.
منظوری را رساندن ، نکته ای را ساندن
What 🍇point🍇is the writer trying to 🍇make🍇by quoting the percentage of inside crime
نویسنده دارد تلاش می کند چه نکته ای را برساند با نقل قول درصد جرایم داخلی؟
to always do something or to take particular care to do something
مطمئن شدن از انجام کاری
مثلا : I made a point of closing all the windows before leaving the house
از روی عمد کاری رانجام دادن، تلاش و سعی عمدی و اگاهانه برای انجام کاری
To consciously and deliberately make an effort to do something
تلاش آگاهانه برای چیزی. سعی برای بیان یا انجام کاری
زحمت چیزی را به جان خریدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس