make a living

/meɪk ə ˈlɪvɪŋ//meɪk ə ˈlɪvɪŋ/

جمله های نمونه

1. If I can't make a living at painting, at least I can teach someone else to paint.
[ترجمه فرزانه] اگر از نقاشی پولی ( برای امرار معاش ) در نمیارم، ، دست کم به یکی نقاشی یاد دادم
|
[ترجمه مسعود] اگر من در نقاشی زندگی نمی کنم ولی میتواتپنم فرد دیگری را نقاشی کنم
|
[ترجمه مهلا] اگر من نتوانم پولی برای نقاشی ام بدست آورم حداقل میتوانم به دیگران نقاشی یاد دهم
|
[ترجمه گوگل]اگر نمی توانم با نقاشی امرار معاش کنم، حداقل می توانم به دیگری نقاشی را یاد بدهم
[ترجمه ترگمان]اگر نتوانم در نقاشی زندگی کنم، حداقل می توانم به کس دیگری هم یاد بدهم نقاشی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We make a living by what we get,but we make a life by what we give.
[ترجمه sanaz] ما با چیزهایی که به دست می آوریم زندگی می کنیم ولی ما زندگیمان را با چیزهایی که می دهیم میسازیم
|
[ترجمه فرزانه] با انچه بدست میاوریم امرار معاش میکنیم، ولی با انچه میبخشیم زندگی را میسازیم
|
[ترجمه گوگل]ما با آنچه به دست می آوریم امرار معاش می کنیم، اما با آنچه می دهیم زندگی می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما با چیزی که داریم زندگی می کنیم، اما با چیزی که داریم زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's not a very secure way to make a living.
[ترجمه فردین] برای امرار معاش، این روش چندان مطمئن نیست.
|
[ترجمه گوگل]این راه چندان مطمئنی برای امرار معاش نیست
[ترجمه ترگمان]راه خوبی برای زندگی کردن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He left his office job to try to make a living on the land.
[ترجمه گوگل]او شغل اداری خود را رها کرد تا تلاش کند در این زمین امرار معاش کند
[ترجمه ترگمان]او شغلش را رها کرد تا در زمین زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most artists find it almost impossible to make a living from art alone.
[ترجمه گوگل]برای اکثر هنرمندان تقریباً غیرممکن است که فقط از طریق هنر زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از هنرمندان آن را تقریبا غیرممکن می دانند که تنها از هنر امرار معاش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She heard that it was easier to make a living in the big cities.
[ترجمه گوگل]او شنید که در شهرهای بزرگ گذران زندگی راحت‌تر است
[ترجمه ترگمان]او شنید که ساختن زندگی در شهرهای بزرگ آسان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is prepared to make a living by accepting any remunerative chore.
[ترجمه گوگل]او آماده است تا با پذیرفتن هر کار پاداشی امرار معاش کند
[ترجمه ترگمان]او آماده است تا با پذیرفتن هر کار remunerative remunerative، زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. How do you make a living as a painter?
[ترجمه گوگل]چگونه به عنوان یک نقاش امرار معاش می کنید؟
[ترجمه ترگمان]تو چطوری یه نقاش زندگی می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She hopes to make a living from writing children's books.
[ترجمه گوگل]او امیدوار است از نوشتن کتاب های کودکان امرار معاش کند
[ترجمه ترگمان]او امیدوار است که از نوشتن کتاب های کودکان امرار معاش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many farmers have to depend on subsidies to make a living wage.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کشاورزان برای تامین معاش مجبور به پرداخت یارانه هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشاورزان باید برای درآمد امرار معاش به سوبسید تعلق داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He does make a living wage but only by working 72 hours a week.
[ترجمه گوگل]او فقط با 72 ساعت کار در هفته دستمزد زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]او تنها با کار ۷۲ ساعت در هفته امرار معاش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The farmer tugged all his life to make a living.
[ترجمه گوگل]کشاورز تمام عمرش را برای امرار معاش کشانده است
[ترجمه ترگمان]کشاورز تمام عمرش را کشید تا زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Neither thought they would ever make a living from ice hockey.
[ترجمه گوگل]هیچ کدام فکر نمی کردند که هرگز از هاکی روی یخ امرار معاش کنند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از آن ها فکر نمی کردند که از هاکی روی یخ زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Men who make a living working with their hands tend to believe the myth more than men with desk jobs.
[ترجمه گوگل]مردانی که با دست خود امرار معاش می کنند، بیشتر از مردانی که کار میزی دارند، این افسانه را باور می کنند
[ترجمه ترگمان]مردانی که با دستان خود زندگی می کنند تمایل دارند که افسانه را بیش از مردان با مشاغل اداری باور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I want to make a living being creative.
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک موجود خلاقانه زندگی کنم
[ترجمه ترگمان]من می خواهم زندگی خلاق باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• earn a living, earn money by working

پیشنهاد کاربران

امرار معاش کردن، پول درآوردن، زندگی رو چرخوندن
ارتزاق، کسب روزی کردن
Also, Earn a living
He earns his living from recycling
خرج زندگی رو دادن
to earn the money one needs to pay for housing, food, etc.
خرج زندگی را دادن
پول درآوردن
امرار معاش کردن
درآمدزایی کردن
گذراندن زندگی

to earn the money one needs to pay for housing, food, etc
گذراندن زندگی
کسب معاش، گذران زندگی، کسب معیشت، تولید معیشت
امرار معاش
گذراندن زندگی، کسب درآمد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس