m p


melting point شیمى : نقطه ذوب، مخفف: نقطه ی گداز، عضو پارلمان، دژبانی، پلیس نظامی، مخفف: نقطهی گداز مخفف: عضو پارلمان مخفف: دژبانی، پلیس نظامی مخفف: پلیس سوار

جمله های نمونه

1. He was elected MP for his native county of Merioneth.
[ترجمه من] اگه میدونستم که نمیومدم اینجا خننننگ
|
[ترجمه گوگل]او به عنوان نماینده مجلس زادگاهش مریونت انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان نماینده مجلس محلی his انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was also an MP — I'll think of his name in a moment when it comes back to me.
[ترجمه گوگل]او یک نماینده مجلس هم بود - یک لحظه به اسمش فکر می کنم که به من برگردد
[ترجمه ترگمان]او همچنین یک نماینده پارلمان بود - به نام او در لحظه ای که به من بر می گردد فکر می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The former MP found himself back in the headlines again.
[ترجمه گوگل]نماینده سابق مجلس دوباره خود را در تیتر اخبار قرار داد
[ترجمه ترگمان]نماینده سابق مجلس دوباره خود را دوباره در سرخط خبرها قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His name has been mentioned as a future MP.
[ترجمه گوگل]نام وی به عنوان نماینده آینده مجلس مطرح شده است
[ترجمه ترگمان]نام او به عنوان نماینده مجلس آینده مطرح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I've written to my MP, and to the city council.
[ترجمه گوگل]من به نماینده مجلس و شورای شهر نامه نوشته ام
[ترجمه ترگمان]من به نماینده پارلمان و شورای شهر نامه نوشته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our MP holds a weekly surgery on Friday mornings.
[ترجمه گوگل]نماینده مجلس ما هر هفته صبح جمعه یک عمل جراحی انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]نماینده مجلس ما صبح های روز جمعه یک جراحی هفتگی برگزار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She's the MP for Liverpool North.
[ترجمه گوگل]او نماینده لیورپول شمالی است
[ترجمه ترگمان]او نماینده پارلمان در شمال لیورپول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was returned as MP for Edgbaston in the last election.
[ترجمه گوگل]او در انتخابات گذشته به عنوان نماینده ادگباستون بازگردانده شد
[ترجمه ترگمان]او در آخرین انتخابات به عنوان نماینده مجلس انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Campaigners have enlisted the support of their local MP.
[ترجمه گوگل]کمپین ها از حمایت نماینده مجلس محلی خود بهره برده اند
[ترجمه ترگمان]مبارزان حامی پارلمان محلی خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was returned to Parliament in 2001 as MP for Appleby.
[ترجمه گوگل]او در سال 2001 به عنوان نماینده Appleby به پارلمان بازگردانده شد
[ترجمه ترگمان]او در سال ۲۰۰۱ به عنوان نماینده پارلمان به پارلمان بازگردانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Not every new MP is a squeaky-clean Blairite; some are even Old Labour leftists.
[ترجمه گوگل]هر نماینده مجلس جدید یک بلر ژیژر پاک نیست حتی برخی از آنها چپ‌گرایان کارگر قدیمی هستند
[ترجمه ترگمان]همه اعضای پارلمان جدید یک Blairite تمیز کاری هستند؛ برخی حتی چپ گرایان حزب کارگر هم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Smith was returned as MP for Bath.
[ترجمه گوگل]اسمیت به عنوان نماینده مجلس باث بازگردانده شد
[ترجمه ترگمان]Smith به عنوان نماینده پارلمان در باث بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was nominated for the MP.
[ترجمه گوگل]او برای نمایندگی مجلس نامزد شد
[ترجمه ترگمان]او نامزد نمایندگی پارلمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The MP claims that there is now no obstacle to him standing at the next general election.
[ترجمه گوگل]این نماینده مجلس مدعی است که اکنون هیچ مانعی برای حضور او در انتخابات عمومی بعدی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]نماینده مجلس ادعا می کند که در حال حاضر هیچ مانعی برای ایستادن در انتخابات عمومی بعدی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Northern Mariana Islands
موضوع: مکان و موقعیت
مخفف جزایر ماریانای شمالی

تخصصی

[شیمی] melting point نقطه ذوب - melting point نقطه ذوب
[مهندسی گاز] نقطه ذوب

انگلیسی به انگلیسی

• member of the lawmaking body of a parliamentary government
police unit that enforces the law within the military services

پیشنهاد کاربران

member of parliament ( MP )
Parliamentarian
عضو پارلمان
1 ) They both sat as MPs in the House of Commons
2 ) For years he sat for Henley ( = was the MP for that constituency )
Military police ( پلیس نظامی یا دژبان )
نیروی حفظ نظم که وظیفه اش برقراری انضباط در بین نظامیان است
میکروپلاستیک ها

بپرس