motorway


اتوراه عمران : راه ماشین رو معمارى : شاهراه

جمله های نمونه

1. A lorry shed its load on the motorway.
[ترجمه گوگل]یک کامیون بار خود را در بزرگراه ریخت
[ترجمه ترگمان]یک کامیون بار خود را بر روی جاده ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I got/was cut up several times on the motorway this morning - I've never seen such dangerous driving!
[ترجمه گوگل]من امروز صبح چندین بار در بزرگراه بریده شدم - تا به حال رانندگی به این خطرناکی ندیده بودم!
[ترجمه ترگمان]من امروز صبح چندین بار از اتوبان اومدم بیرون - تا حالا همچین رانندگی خطرناکی ندیده بودم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The most complicated motorway interchange in Britain is known as Spaghetti Junction.
[ترجمه گوگل]پیچیده ترین تقاطع بزرگراه در بریتانیا به نام Spaghetti Junction شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]The motorway در بریتانیا به عنوان تقاطع اسپاگتی معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Turn off the motorway at junction
[ترجمه گوگل]در تقاطع بزرگراه را خاموش کنید
[ترجمه ترگمان]بزرگراه را به نقطه اتصال تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our car/We had a breakdown on the motorway.
[ترجمه Danial] ماشین ما در بزرگراه خراب شد.
|
[ترجمه گوگل]ماشین ما/در اتوبان خراب شد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل ما در بزرگراه شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was speeding down the motorway as if pursued by a demon.
[ترجمه گوگل]او با سرعت در بزرگراه رد می شد که انگار توسط یک شیطان تعقیب شده بود
[ترجمه ترگمان]طوری رانندگی می کرد که انگار توسط یک شیطان تعقیب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is the slow lane of a motorway.
[ترجمه shilan] این لاین بزرگراه برای سرعت پایین است.
|
[ترجمه گوگل]این مسیر کند یک بزرگراه است
[ترجمه ترگمان]این جاده آهسته اتوبان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His land abuts on the motorway.
[ترجمه گوگل]زمین او به بزرگراه نزدیک است
[ترجمه ترگمان]فرود او در اتوبان قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Come off the motorway at junction
[ترجمه گوگل]از بزرگراه در تقاطع خارج شوید
[ترجمه ترگمان]از اتوبان بیرون بیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We took a cross-country route instead of the motorway.
[ترجمه گوگل]ما به جای بزرگراه، مسیری را طی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما به جای بزرگراه مسیر کراس کانتری را انتخاب کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'm sure Ted is tootling down the motorway at this very moment.
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که تد در این لحظه در حال خراب کردن بزرگراه است
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که تد در این لحظه از اتوبان رفته پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The police pursued the stolen vehicle along the motorway.
[ترجمه گوگل]پلیس خودروی مسروقه را در بزرگراه تعقیب کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس وسیله نقلیه به سرقت رفته را در طول بزرگراه دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was driving along the motorway when his tyre burst.
[ترجمه گوگل]او در حال رانندگی در بزرگراه بود که لاستیکش ترکید
[ترجمه ترگمان]او در حال رانندگی در طول بزرگراه بود که لاستیک های او منفجر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A car and a van collided on the motorway.
[ترجمه گوگل]یک خودرو و یک ون در بزرگراه با هم برخورد کردند
[ترجمه ترگمان]یک ماشین و یک ون در بزرگراه تصادف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Look out for a sign to the motorway.
[ترجمه گوگل]به دنبال تابلوی بزرگراه باشید
[ترجمه ترگمان]به بیرون نگاه کنید تا جاده را امضا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] آزاد راه - شاهراه - اتوراه - بزرگراه - راه ماشین رو

انگلیسی به انگلیسی

• (british) express highway
a motorway is a wide road that has been specially built for fast travel over long distance.

پیشنهاد کاربران

🟡 واژه ی برنهاده: پیشرانراه ⚫
به خط لاتین: Pishrānrāh
⚫ اجزا: پیشران ( motor ) راه ( way )
کمربندی
اتوبان - بزرگ راه
British: Motorway
American: Highway / Freeway
شاه راه
راه سریع السیر بین دو تا شهر ( کمربندی )
بزرگراه
Colloquially, the terms "freeway", "highway", and "motorway" are used synonymously. The term "expressway" is not common in South Africa. A freeway, highway or motorway refers to a divided dual carriageway with limited access, and at least two lanes in either direction.

Fast Road between towns

بپرس