molten

/ˈmoʊltən//ˈməʊltən/

معنی: ریخته، ذوب شده، گداخته، اب شده
معانی دیگر: مذاب، آب شده (در اثر گرما)، بخسیده، تفتیده، پخسان، (قدیمی) اسم مفعول فعل: melt، ریختگی

جمله های نمونه

1. molten lead
سرب گداخته

2. volcanoes shooting molten rock into the air
آتش فشان هایی که سنگ گداخته به هوا پرتاب می کنند

3. they pour the molten metal into cylindrical molds
فلز آبگونه را در قالب های استوانه ای می ریزند.

4. An immense volume of rocks and molten lava was erupted.
[ترجمه گوگل]حجم عظیمی از سنگ ها و گدازه های مذاب فوران کردند
[ترجمه ترگمان]حجم عظیمی از تخته سنگ ها و گدازه مذاب فوران کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Molten lava erupted from the top of the volcano.
[ترجمه گوگل]گدازه مذاب از بالای آتشفشان فوران کرد
[ترجمه ترگمان]گدازه Molten از بالای کوه آتشفشان فوران کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The volcano vomited flames and molten rock.
[ترجمه گوگل]آتشفشان شعله های آتش و سنگ مذاب استفراغ کرد
[ترجمه ترگمان]کوه آتشفشان، شعله ها و سنگ مذاب را بالا آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rivers of molten lava flowed down the mountain.
[ترجمه فاطمه بنائی] رودی از گدازه ای آتشفشان به سمت پایین کوه جاری بود
|
[ترجمه گوگل]رودخانه هایی از گدازه های مذاب از کوه سرازیر شدند
[ترجمه ترگمان]ری ورز از گدازه ها فوران می کرد و از کوه سرازیر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The volcano spewed molten lava.
[ترجمه گوگل]آتشفشان گدازه مذاب را به بیرون پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]کوه آتشفشان، گدازه مذاب را بالا زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The volcano was spurting out rivers of molten lava.
[ترجمه گوگل]آتشفشان رودخانه هایی از گدازه مذاب بیرون می ریزد
[ترجمه ترگمان]آتشفشان rivers از سنگ های مذاب را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The volcano spewed a fountain of molten rock 650 feet in the air.
[ترجمه گوگل]آتشفشان فواره ای از سنگ مذاب را به ارتفاع 650 فوت به هوا پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]کوه آتشفشان، فواره ای از صخره های مذاب در هوا را بالا زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The volcano poured out molten rock.
[ترجمه گوگل]آتشفشان سنگ مذاب را بیرون ریخت
[ترجمه ترگمان]آتشفشان مذاب از سنگ مذاب بیرون می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Molten metal ran out on to the flagstones.
[ترجمه گوگل]فلز مذاب به سمت سنگ فرش ها ریخت
[ترجمه ترگمان]فلز از روی سنگفرش بیرون دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The molten metal channels into the troughs.
[ترجمه گوگل]کانال های فلزی مذاب به داخل فرورفتگی ها می رود
[ترجمه ترگمان]کانال های فلزی مذاب در the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The molten light from the stove mottled the ceiling, dark furniture hunched away from it along the walls.
[ترجمه گوگل]نور مذاب اجاق، سقف را لکه دار کرده بود، مبلمان تیره از آن در امتداد دیوارها خمیده بودند
[ترجمه ترگمان]نور مذاب از روی اجاق، سقف و مبل های سیاه که از آن روی دیوارها خم شده بود، دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ریخته (صفت)
besprent, molten

ذوب شده (صفت)
molten, fused

گداخته (صفت)
molten

اب شده (صفت)
molten

تخصصی

[زمین شناسی] مذاب، گداخته حالت مایعی که محصول گرمایش و ذوب شدن فاز جامد است.
[ریاضیات] مذاب، ذوب شو

انگلیسی به انگلیسی

• melted, liquefied by heat, cast, poured
molten rock or metal has been heated until it is a thick liquid.

پیشنهاد کاربران

Adjective :
۱ - مذاب
ذوب شده
آب شده
به عنوان نمونه :
The night was filled with that eerie light that only molten rock can produce
۲ - داشتن گرما یا درخشندگی
به عنوان نمونه :
the molten sunlight of warm skies
منابع• https://www.macmillandictionary.com/dictionary/british/molten• https://www.merriam-webster.com/dictionary/molten
آقای احمدی با سلام
فعل melt الان جز افعال با قاعده ست.
molten حالت pp قدیمی این فعل بوده .
در خصوص این فعل و اینکه جزو افعال با قاعده است یا بی قاعده چون melt گذشته آن melted شده و اسم مفعول اون molten شده توضیح جامع تری بفرمایید. ممنون

بپرس