methodology

/ˌmeθəˈdɑːlədʒi//ˌmeθəˈdɒlədʒi/

معنی: روش شناسی، علم اصول، گفتار در روش و اسلوب
معانی دیگر: شیوه شناسی، (در علوم مختلف) سیستم روش ها، سازگان روش ها، متدولژی، روش تحلیل، روش پژوهش

جمله های نمونه

1. scientific methodology
روش شناسی علمی

2. the methodology of aristotelianism
روش تحلیل ارسطویی

3. wrong methodology leads to wrong conclusions
روش پژوهش غلط منجر به نتیجه گیری غلط می شود.

4. We've been developing a new methodology for assessing new products.
[ترجمه حسن صنعتی] ما به دنبال شیوه ای جدید برای ارزیابی فراورده های جدیدهستیم.
|
[ترجمه گوگل]ما در حال توسعه روش جدیدی برای ارزیابی محصولات جدید هستیم
[ترجمه ترگمان]ما در حال توسعه یک روش جدید برای ارزیابی محصولات جدید بوده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His current work centres upon the study of methodology in teaching.
[ترجمه گوگل]کار فعلی او بر مطالعه روش شناسی در تدریس متمرکز است
[ترجمه ترگمان]کار فعلی او بر روی مطالعه روش شناسی در آموزش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The methodology and findings of the research team have been criticized.
[ترجمه گوگل]روش شناسی و یافته های تیم تحقیق مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]روش شناسی و یافته های تیم تحقیق مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are some differences in methodology between the two studies.
[ترجمه گوگل]تفاوت هایی در روش شناسی بین این دو مطالعه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تفاوت هایی در روش شناسی بین دو مطالعه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The methodology is operationalized in a macro which calls a separate program to perturb the input data without changing the topology.
[ترجمه گوگل]این روش در یک ماکرو عملیاتی شده است که یک برنامه جداگانه را فراخوانی می کند تا داده های ورودی را بدون تغییر توپولوژی به هم بزند
[ترجمه ترگمان]این روش در یک ماکرو عملیاتی شده است که یک برنامه جداگانه را فراخوانی می کند تا داده های ورودی را آشفته کند بدون تغییر توپولوژی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Another is that the methodology of transformational grammarians has obscured the need for investigation of speech-writing differences.
[ترجمه گوگل]دیگر اینکه روش شناسی دستور زبان نویسان تحول گرا نیاز به بررسی تفاوت های گفتار نویسی را پنهان کرده است
[ترجمه ترگمان]نکته دیگر این است که روش شناسی دستور grammarians تحول آمیز نیاز به بررسی تفاوت های گفتاری - نوشتاری را از بین برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Empirical analysis is thus given an alternative explanatory methodology.
[ترجمه گوگل]بنابراین تحلیل تجربی یک روش توضیحی جایگزین داده می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین تجزیه و تحلیل تجربی یک روش توضیحی جایگزین ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The difficulties of pursuing such a methodology are immediately evident.
[ترجمه گوگل]دشواری های دنبال کردن چنین روش شناسی بلافاصله آشکار می شود
[ترجمه ترگمان]مشکلات پی گیری چنین روش بلافاصله مشهود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The classical approach used the methodology of the physical sciences to illustrate a view of organisations.
[ترجمه گوگل]رویکرد کلاسیک از روش‌شناسی علوم فیزیکی برای نشان دادن دیدگاهی از سازمان‌ها استفاده می‌کرد
[ترجمه ترگمان]رویکرد کلاسیک از روش علوم فیزیکی برای نشان دادن دیدگاه سازمان ها استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As far as its methodology is concerned this approach is firmly grounded in the income-expenditure approach of Keynesian macroeconomics.
[ترجمه گوگل]تا آنجا که به روش شناسی آن مربوط می شود، این رویکرد به طور محکم در رویکرد درآمد - هزینه اقتصاد کلان کینزی استوار است
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که به روش شناسی آن مربوط است، این رویکرد در رویکرد هزینه - هزینه کلان کلان اقتصاد کلان استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Similarly, studies using their methodology of cumulative average residuals have shown that earnings announcements are correctly anticipated.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، مطالعات با استفاده از روش‌شناسی میانگین‌های باقیمانده تجمعی نشان داده‌اند که اعلان‌های سود به درستی پیش‌بینی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، مطالعات با استفاده از روش باقی مانده های cumulative، نشان داده اند که اطلاعیه های درآمد به درستی پیش بینی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Recent advances in methodology offer several possible solutions to this problem.
[ترجمه گوگل]پیشرفت های اخیر در روش شناسی چندین راه حل ممکن برای این مشکل ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]پیشرفت های اخیر در روش ارایه چندین راه حل ممکن برای این مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روش شناسی (اسم)
methodology

علم اصول (اسم)
methodology

گفتار در روش و اسلوب (اسم)
methodology

تخصصی

[کامپیوتر] اسلوب شناسی .
[ریاضیات] روش شناسی

انگلیسی به انگلیسی

• principles and methods of a particular branch of knowledge or discipline; study of the methods of scientific inquiry; study and application of methods of teaching (education)
a methodology is a system of methods and principles for doing something, for example for teaching or for carrying out research; a formal term.

پیشنهاد کاربران

This refers to the set of principles, practices, and procedures used to solve a problem or achieve a goal. “Methodology” is often used in academic or scientific contexts.
این به مجموعه اصول، شیوه ها و رویه هایی اشاره دارد که برای حل یک مشکل یا دستیابی به یک هدف استفاده می شود. روش شناسی اغلب در زمینه های آکادمیک یا علمی استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

*** روش شناسی یا مِتُدولوژی وسیله شناخت هر علم است. روش شناسی در مفهوم مطلق خود به روش هایی گفته می شود که برای رسیدن به شناخت علمی از آن ها استفاده می شود و روش شناسی هر علم نیز روش های مناسب و پذیرفته آن علم برای شناخت هنجارها و قواعد آن است.
روش های شناخت را باید از روش ها و فنون اجرای آن ها متمایز دانست، چرا که اجرای هر قاعده پس از شناخت آن قاعده ممکن می گردد.
این واژه گاهی نیز به معنای روش مَندی یا مجموعه ای از روش ها به کار می رود.
For example, a researcher might discuss their methodology for conducting a study.
In a business setting, a project manager might explain their methodology for completing a task.
A person might say, “I prefer a systematic methodology when approaching a problem. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-paradigm/
روش
methodology ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: روشگان
تعریف: مجموعه‏ای از روش ها که برای تولید نرم‏افزار به کار می رود
روش، شیوه، روشمندی
شیوه کار
یک نوع روش کار برای آنالیز و آزمایش تئوری ها
روشگان. پسوند 《گان》به معنی مجموعه است. و روشگان یعنی مجموعه ای از روش های تحقیق به کار رفته در یک مطالعه.
a set of methods and principles used to perform a particular activity
روش کار

بپرس