maturational

جمله های نمونه

1. The process of lateralization is believed to be maturational.
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که فرآیند جانبی شدن بلوغ است
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که فرآیند of بلوغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And the next maturational item available is the first appearance of pigmented pubic hair (11 . years).
[ترجمه گوگل]و مورد بعدی بلوغ موجود اولین ظهور موهای رنگدانه شرمگاهی (11 سال) است
[ترجمه ترگمان]و مورد بعدی رشدی که در دسترس است، اولین ظهور موی عمومی pigmented (۱۱)است سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They will possess the same cognitive structures and whatever maturational schedules thereof that underlie hearing children's language acquisition.
[ترجمه گوگل]آنها دارای همان ساختارهای شناختی و هر برنامه بلوغی هستند که زیربنای فراگیری زبان شنیداری کودکان است
[ترجمه ترگمان]آن ها دارای ساختارهای شناختی مشابه و هر برنامه رشدی هستند که زمینه کسب زبان کودک را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I have been interested in the art of smiling since my first graduate school paper The Biological and Maturational Development of the Smile in the Neonate.
[ترجمه گوگل]من از اولین مقاله تحصیلات تکمیلی ام با عنوان رشد بیولوژیکی و بلوغ لبخند در نوزادان به هنر لبخند زدن علاقه داشتم
[ترجمه ترگمان]من به هنر لبخند زدن از اولین مقاله فارغ التحصیل دانشکده زیست شناسی و توسعه maturational در the علاقه مند شده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "First of all, the adolescent brain is still undergoing several maturational processes that render it more vulnerable to some of the effects of substances," Tapert says.
[ترجمه گوگل]تاپرت می‌گوید: «اول از همه، مغز نوجوان هنوز تحت چندین فرآیند بلوغ است که آن را در برابر برخی از اثرات مواد آسیب‌پذیرتر می‌کند
[ترجمه ترگمان]Tapert می گوید: \" اول از همه، مغز نوجوان هنوز تحت چندین فرآیند رشدی است که آن را در برابر برخی از اثرات مواد آسیب پذیر می کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This will enable us to separate the aspects of brain function that are maturational and less influenced by the environment from those that respond most readily to nurture and learning.
[ترجمه گوگل]این ما را قادر می‌سازد تا جنبه‌هایی از عملکرد مغز را که در حال بلوغ هستند و کمتر تحت تأثیر محیط هستند، از آن‌هایی که سریع‌ترین واکنش را به پرورش و یادگیری نشان می‌دهند، جدا کنیم
[ترجمه ترگمان]این امر ما را قادر می سازد که جنبه های عملکرد مغز که از بلوغ و کم تر تحت تاثیر محیط هستند را از آن هایی که به راحتی به پرورش و یادگیری واکنش می دهند، تفکیک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, children's interests vary according to their intellectual and maturational levels.
[ترجمه گوگل]با این حال، علایق کودکان با توجه به سطح فکری و بلوغ آنها متفاوت است
[ترجمه ترگمان]با این حال، علایق کودکان با توجه به سطح فکری و maturational متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of maturing; adolescent, pubescent; pertaining to maturation; of or pertaining to the ripening of fruit or cheese

پیشنهاد کاربران

هر چیزی که مربوط به روند رشد یا بلوغ باشد
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : mature
✅️ اسم ( noun ) : maturity / maturation
✅️ صفت ( adjective ) : mature / maturational
✅️ قید ( adverb ) : maturely
مربوط به بلوغ
رسش
بلوغ - بالیدگی

بپرس