marginal revenue

جمله های نمونه

1. Let R be the ratio of price to marginal revenue for good i as perceived by firms in some country.
[ترجمه گوگل]بگذارید R نسبت قیمت به درآمد نهایی برای کالای i باشد که توسط شرکت‌ها در برخی کشورها درک می‌شود
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که R نسبت قیمت به سود نهایی برای خوب است که توسط شرکت ها در برخی از کشورها درک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The profit-maximizing policy involves setting marginal revenue equal to marginal cost.
[ترجمه گوگل]سیاست حداکثرسازی سود شامل تعیین درآمد نهایی برابر با هزینه نهایی است
[ترجمه ترگمان]سیاست حداکثر سود شامل تعیین درآمد حاشیه ای برابر با هزینه نهایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As usual, marginal revenue equals the price times one minus one over the elasticity of demand.
[ترجمه گوگل]طبق معمول، درآمد نهایی برابر است با قیمت ضربدر یک منهای یک بر کشش تقاضا
[ترجمه ترگمان]طبق معمول، درآمد حاشیه ای برابر با زمان قیمت یکی از کشش تقاضا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The left-hand side represents marginal revenue.
[ترجمه گوگل]سمت چپ نشان دهنده درآمد نهایی است
[ترجمه ترگمان]طرف چپ سود نهایی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This excess of price over both marginal revenue and marginal cost is a convenient measure of the firm's monopoly power.
[ترجمه گوگل]این مازاد قیمت بر درآمد نهایی و هزینه نهایی، معیار مناسبی برای سنجش قدرت انحصاری شرکت است
[ترجمه ترگمان]این مازاد بر درآمد حاشیه ای و هزینه حاشیه ای معیار مناسبی از قدرت انحصار شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In equilibrium this higher marginal revenue exactly offsets transportation costs.
[ترجمه گوگل]در حالت تعادل، این درآمد نهایی بالاتر دقیقاً هزینه های حمل و نقل را جبران می کند
[ترجمه ترگمان]در تعادل این سود نهایی بالاتر، هزینه های حمل و نقل را جبران می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Equating marginal cost and marginal revenue, each firm will produce an output at which price exceeds marginal cost.
[ترجمه گوگل]با معادل سازی هزینه نهایی و درآمد نهایی، هر شرکت محصولی تولید می کند که در آن قیمت از هزینه نهایی بیشتر است
[ترجمه ترگمان]equating هزینه نهایی و درآمد حاشیه ای، هر شرکت محصولی را تولید می کند که در آن قیمت از هزینه حاشیه ای فراتر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From theoretical mean the marginal cost to the marginal revenue is the enterprise profit maximization principle.
[ترجمه گوگل]از میانگین نظری هزینه نهایی تا درآمد نهایی اصل حداکثر سازی سود شرکت است
[ترجمه ترگمان]از نظر تیوریک، هزینه نهایی برای درآمد حاشیه ای اصل بیشینه سازی سود شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In essence, the rule of increasing marginal revenue and the knowledge self - accumulation is the actual reason.
[ترجمه گوگل]در اصل، قاعده افزایش درآمد حاشیه ای و خود انباشت دانش دلیل واقعی است
[ترجمه ترگمان]در اصل، قاعده افزایش درآمد حاشیه ای و تجمع دانش دلیل واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Law of Diminishing Returns - Concept that the marginal revenue derived from additional units of labor decreases as quantities of labor increases.
[ترجمه گوگل]قانون بازده کاهشی - این مفهوم که درآمد نهایی حاصل از واحدهای اضافی کار با افزایش مقدار کار کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]قانون بازگشت Diminishing - مفهوم که درآمد حاشیه ای ناشی از واحدهای اضافی نیروی کار به عنوان مقادیر نیروی کار کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Marginal Revenue Product of Labor - The additional income generated by using one more unit of work.
[ترجمه گوگل]محصول درآمد حاشیه ای کار - درآمد اضافی ایجاد شده با استفاده از یک واحد کار بیشتر
[ترجمه ترگمان]Marginal - محصول درآمد - درآمد اضافی تولید شده با استفاده از یک واحد دیگر کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Because the demand curve slopes downward, the marginal revenue curve lies below it.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که منحنی تقاضا به سمت پایین شیب دارد، منحنی درآمد نهایی در زیر آن قرار دارد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که منحنی تقاضا به سمت پایین شیب دارد، منحنی درآمد حاشیه ای پایین تر از آن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With the raising of proof criterion, the marginal revenue increases and the marginal cost decreases.
[ترجمه گوگل]با افزایش معیار اثبات، درآمد نهایی افزایش و هزینه نهایی کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]با افزایش معیار اثبات، درآمد حاشیه ای افزایش می یابد و هزینه حاشیه ای کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The marginal cost should equal the marginal revenue for each plant.
[ترجمه گوگل]هزینه نهایی باید با درآمد نهایی هر کارخانه برابر باشد
[ترجمه ترگمان]هزینه نهایی باید برابر با درآمد حاشیه ای برای هر کارخانه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Can marginal revenue ever be negative ? Explain.
[ترجمه گوگل]آیا درآمد نهایی می تواند منفی باشد؟ توضیح
[ترجمه ترگمان]آیا درآمد حاشیه ای می تواند منفی باشد؟ توضیح بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] درآمد نهائی
[ریاضیات] درآمد نهایی

انگلیسی به انگلیسی

• income of a business from sales of every additional product, mr (economics)

پیشنهاد کاربران

بپرس