manned


سرنشین دار، اماده به جنگ، جنگ افزار حاضر به تیر علوم نظامى : داراى خدمه

جمله های نمونه

1. old women manned the barricades
زنان پیر سنگرهای خیابانی را حفاظت می کردند.

2. the first manned spacecraft to land on the moon
اولین فضاناو دارای سرنشین که در ماه فرود آمد

3. his encouraging words manned the refugees
حرف های تشویق آمیز او به آوارگان قوت قلب داد.

4. this boat can be manned by a small crew
نفرات کمی می توانند این کشتی را به کار بیاندازند.

5. The telephones are manned 24 hours a day by volunteers.
[ترجمه سام ممدوح] تلفن ها هر روز ۲۴ ساعته پاسخگوی متقاضیان است
|
[ترجمه گوگل]این تلفن ها به صورت 24 ساعته توسط داوطلبان پشتیبانی می شود
[ترجمه ترگمان]تعداد تلفن ها ۲۴ ساعت در روز توسط داوطلبان تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Soldiers manned barricades around the city.
[ترجمه گوگل]سربازان سنگرها را در اطراف شهر نگه داشتند
[ترجمه ترگمان]سربازان در اطراف شهر سنگر گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The management manned the ship with experienced hands.
[ترجمه گوگل]مدیریت کشتی را با دستانی مجرب هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]مدیریت با دستانی پر از تجربه کشتی را اداره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Armed border guards manned the lookout towers.
[ترجمه گوگل]مرزبانان مسلح برج های دیده بانی را هدایت می کردند
[ترجمه ترگمان]نگهبانان مرزی مسلح، برج های دیده بانی را کنترل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The mines were manned by forced labour from conquered countries.
[ترجمه گوگل]این معادن با کار اجباری از کشورهای فتح شده کار می کردند
[ترجمه ترگمان]مین ها توسط نیروی کار اجباری از کشورهای مغلوب اداره می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Now thousands of workers who had manned the booths and the support services had nowhere to turn.
[ترجمه گوگل]اکنون هزاران کارگری که در غرفه‌ها و خدمات پشتیبانی کار می‌کردند، جایی برای برگشتن نداشتند
[ترجمه ترگمان]اکنون هزاران کارگر که در غرفه ها شرکت داشتند و خدمات پشتیبانی جایی نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Soviet Union, in preparation for manned landings, then concentrated on landing automatic unmanned spacecraft on the lunar surface.
[ترجمه گوگل]اتحاد جماهیر شوروی در آماده سازی برای فرودهای سرنشین دار، سپس بر فرود فضاپیمای بدون سرنشین خودکار روی سطح ماه متمرکز شد
[ترجمه ترگمان]اتحاد جماهیر شوروی در آماده سازی برای فرود با سرنشین، سپس بر روی فرود سفینه بدون سرنشین بر روی سطح ماه متمرکز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The manned lunar base is permanently over the horizon.
[ترجمه گوگل]پایگاه ماه سرنشین دار به طور دائم بر فراز افق است
[ترجمه ترگمان]پایگاه قمری با سرنشین به طور دائم در افق قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They manned the towers and bastions and the great gates were shut fast.
[ترجمه گوگل]آنها برج ها و سنگرها را اداره کردند و دروازه های بزرگ به سرعت بسته شد
[ترجمه ترگمان]از برج ها و برج ها استفاده کردند و دروازه بزرگ به سرعت بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They manned the barricades - did a good job, but survival was down to luck at times.
[ترجمه گوگل]آنها سنگرها را سرنشین کردند - کار خوبی کردند، اما بقا در بعضی مواقع به شانس بستگی داشت
[ترجمه ترگمان]آن ها در سنگرها کار می کردند - کار خوبی انجام می دادند، اما بقا در زمان به بخت و اقبال نزدیک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• supplied with men, staffed, operated by one or more men
a manned vehicle such as a spacecraft has people in it who are operating its controls.
see also man.

پیشنهاد کاربران

عهده دار بودن
وقتی انسان یک وسیله نقلیه را کنترل میکند.
( هواپیما/ سفینه ) با سرنشین

بپرس