manichean

/ˌmænɪˈkiən//ˌmænɪˈkiən/

پیرو مانی نقاش وپیغمبر ایرانی

جمله های نمونه

1. This Manichean view of things is comforting in a time of multipolar chaos, but doesn't describe the world any more.
[ترجمه گوگل]این نگاه مانوی به چیزها در زمان هرج و مرج چندقطبی آرامش بخش است، اما دیگر جهان را توصیف نمی کند
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه Manichean از چیزها در زمان هرج و مرج multipolar آرامش بخش است، اما دنیا را دیگر توصیف نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This can be extended to any kind of Manichean language.
[ترجمه گوگل]این را می توان به هر نوع زبان مانوی تعمیم داد
[ترجمه ترگمان]این می تواند به هر نوع زبان Manichean تعمیم یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As Manicheanism spread through south-eastern China, it was gradually changed by Buddhism and Taosim from the Song to the Yuan dynasties, and eventually Manichean images were not pictures but statues.
[ترجمه گوگل]هنگامی که آیین مانوی در جنوب شرقی چین گسترش یافت، به تدریج توسط بودیسم و ​​تائوسیم از سونگ به سلسله‌های یوان تغییر یافت و در نهایت تصاویر مانوی تصاویر نبودند، بلکه مجسمه بودند
[ترجمه ترگمان]همانطور که Manicheanism در جنوب شرقی چین گسترش یافت، به تدریج توسط Buddhism و Taosim از the به the یوآن تغییر یافت و در نهایت تصاویر Manichean تصاویر و مجسمه نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But because we, and our leaders, retreated into a Manichean fantasy, we understood the new complexities of the real world even less.
[ترجمه گوگل]اما از آنجایی که ما و رهبرانمان به یک خیال مانوی عقب نشینی کردیم، پیچیدگی های جدید دنیای واقعی را حتی کمتر درک کردیم
[ترجمه ترگمان]اما به این دلیل که ما و رهبران مان به یک عالم رویا تبدیل شدیم، ما پیچیدگی های جدید دنیای واقعی را حتی کم تر درک کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The descriptions of genders, sexuality and generation, etc. in Manichean documents are very peculiar.
[ترجمه گوگل]توصیف جنسیت، جنسیت و نسل و غیره در اسناد مانوی بسیار عجیب است
[ترجمه ترگمان]توصیف جنسیت، جنسیت و نسل، و غیره در اسناد Manichean بسیار عجیب و غریب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They needed an enemy and I was the demon on the other side of the Manichean divide.
[ترجمه گوگل]آنها به دشمن نیاز داشتند و من دیو آن سوی شکاف مانوی بودم
[ترجمه ترگمان]ان ها به یک دشمن نیاز داشتند و من شیطانی در طرف دیگر of بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In three speeches in Prague, Cairo and Accra, he set out a new foreign policy that rejects the Manichean view of his predecessor.
[ترجمه گوگل]او در سه سخنرانی در پراگ، قاهره و آکرا، سیاست خارجی جدیدی را مطرح کرد که دیدگاه مانوی نسبت به سلف خود را رد می کند
[ترجمه ترگمان]در سه سخنرانی در پراگ، قاهره و آکرا، او یک سیاست خارجی جدید ایجاد کرد که دیدگاه Manichean نسبت به سلف خود را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

مانوى
مانوى، مانی گری
مانوی
آئین مانوی
آیینی عرفانی و آمیزه ای از دین های مسیحی، زرتشتی، بودایی و گنوسی بود که مانی، پسر فاتک همدانی، آن را در سدهٔ سوم میلادی در ایرانشهر بنیان گذاشت.
مترادف با Dualism
به معنای دوتایی، دوگانه انگاری.

بپرس