magnet

/ˈmæɡnət//ˈmæɡnɪt/

معنی: اهن ربا، مغناطیس
معانی دیگر: (شخص یا چیز) پرجاذبه، گیرا، کشنده، ربایا، گرایش گیر، کشش دار، جاذب، آهن ربا، جذب کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an object that attracts iron and some other materials by virtue of a natural or induced force field surrounding it. (See electromagnet.)

- In science today, the teacher showed how she could pick up objects with magnets.
[ترجمه علیرضا] در علوم ، امروز معلم نشان داد که چگونه او می تواند اشیا را با آهنربا جذب کند
|
[ترجمه گوگل] در علم امروز، معلم نشان داد که چگونه می تواند اشیاء را با آهنربا بردارد
[ترجمه ترگمان] امروزه در علم، معلم نشان داد که چطور می تواند اشیا را با اهن جذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: someone, something, or some idea that tends to attract people.

- India is a magnet for Americans and Europeans who are interested in Eastern religion and mysticism.
[ترجمه گوگل] هند برای آمریکایی ها و اروپایی ها که به دین و عرفان شرقی علاقه مند هستند، آهنربایی است
[ترجمه ترگمان] هند یک آهن ربا برای آمریکایی ها و اروپایی ها است که به دین و تصوف شرقی علاقه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a magnet attracts iron
آهنربا آهن را جذب می کند.

2. annular magnet
آهنربای گرد

3. new york became a magnet for exiled artists
نیویورک آهن ربایی برای جلب هنرمندان تبعیدی شد.

4. love of fame is a magnet that draws young people to sports
عشق به شهرت جوانان را به سوی ورزش می کشد.

5. Iron is attracted to a magnet.
[ترجمه گوگل]آهن به یک آهنربا جذب می شود
[ترجمه ترگمان]آهن جذب آهن ربا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Polarity is inherent in a magnet.
[ترجمه گوگل]قطبیت ذاتی یک آهنربا است
[ترجمه ترگمان]Polarity در یک اهن ربا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He picked all the pins up with a magnet.
[ترجمه گوگل]او تمام پین ها را با آهنربا برداشت
[ترجمه ترگمان]all را با اهن ربا جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A magnet attracts iron and steel.
[ترجمه گوگل]آهنربا آهن و فولاد را جذب می کند
[ترجمه ترگمان]اهن ربا آهن و فولاد را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The region has become a magnet for small businesses.
[ترجمه مريم] این منطقه قطب کسب و کار های کوچک شده است
|
[ترجمه گوگل]این منطقه به آهنربایی برای مشاغل کوچک تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]این منطقه تبدیل به آهن ربا برای کسب و کاره ای کوچک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A magnet attracts steel.
[ترجمه گوگل]آهنربا فولاد را جذب می کند
[ترجمه ترگمان]اهن ربا فولاد را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She drew men to her like a magnet.
[ترجمه گوگل]او مردان را مانند آهنربا به سمت خود می کشید
[ترجمه ترگمان]او مردها را مثل آهن ربا به سوی خود می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The rabbits in our backyard were a magnet that attracted all the children in the neighbourhood.
[ترجمه گوگل]خرگوش های حیاط خلوت ما آهنربایی بودند که همه بچه های همسایه را به خود جذب می کرد
[ترجمه ترگمان]خرگوش ها در حیاط ما اهن ربا بودند که همه بچه های محله را مجذوب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A magnet separates out scrap iron from the rubbish.
[ترجمه گوگل]آهنربا آهن قراضه را از زباله جدا می کند
[ترجمه ترگمان]اهن ربا، آهن را از آشغال جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the 1980s the area became a magnet for new investment.
[ترجمه گوگل]در دهه 1980 این منطقه به جاذبه ای برای سرمایه گذاری جدید تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۸۰ این منطقه تبدیل به آهن ربا برای سرمایه گذاری جدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Open wounds act like a magnet to flies.
[ترجمه گوگل]زخم های باز مانند آهنربا برای مگس ها عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]زخم های باز مثل اهن ربا برای مگس ها عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهن ربا (اسم)
loadstone, lodestone, magnet

مغناطیس (اسم)
loadstone, magnet, magneto

تخصصی

[شیمی] آهن ربا، مغناطیس
[برق و الکترونیک] آهنربا جسمی که در اطراف خود میدان مغناطیسی ایجاد می کند . این جسم خاصیت جذب اجاسم مغناطیسی دیگر ف مانند آهن و جذب یا دفع آهنرباهای دیگر را دارد . آهنربای دائمی، میدان مغناطیسی دایمی ایجاد می ند . در حالی که آهنربای الکتریکی تنها در هنگحام عبور جریان الکتریکی از سیسم پیچهای آن ف خاصیت مغناطیسی نشان می دهد . - مغناظیس، آهن ربا
[مهندسی گاز] مغناطیسی، آهن ربا
[زمین شناسی] مغناطیس یا آهن ربا، اکسید طبیعی مغناطیسی آهن که خاصیت جذب براده های آهن را دارا باشد .
[ریاضیات] مغناطیس، آهنربا

انگلیسی به انگلیسی

• object which has the property of attracting iron or steel; electromagnet; person or thing which attracts
a magnet is a piece of iron which attracts iron or steel towards itself.

پیشنهاد کاربران

کلمه مغناطیس یا مغناط! Magnet
از نام سرزمین Magnesia آمده
واژه "Magnes"
هم به معنی "سنگ" است و
هم از ریشه Magna به معنی :
بزرگ و درشت ( =سنگین، دشوار )
و همچنین پسوند "es - " بار مونث دارد ،
...
[مشاهده متن کامل]

که مفهوم کلمه Magnes میشود :
صخره مونث یا خَرسَنگه است
پس واژه مغناطیس ( مغناط ) Magnet
صرفا به معنای آهنربا نبوده
و به هرگونه جامدات دارای گرانش
منسوب میشود ، با این حساب
معادل پارسی "جامد" که میشود " دِج "
را هم میتوان با مفاهیم گرانشی
شامل کلمات :
گرایش و گِرَوِش و رُبایش و خیزش
استفاده کرد و هم میتوان
با مفاهیم مونث شامل :
ماده و جفت و تا
متصل کرد که درنهایت
میتوان ترکیبات
" گرادِج " و " مادِج " به کار برد
از این پارسی تر نمیشه !

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : magnetize
✅️ اسم ( noun ) : magnet
✅️ صفت ( adjective ) : magnetic
✅️ قید ( adverb ) : magnetically
مدرسه نمونه ( این کلمه در حوزه ی آموزش و تحصیل به این معنی است که از تو بیاموز یاد گرفتم )
magnet ( فیزیک )
واژه مصوب: آهن‏ربا
تعریف: قطعه‏ای از مادۀ فرومغناطیس یا فری‏مغناطیس که در آن حوزه‏های مغناطیسی به گونه‏ای ردیف شده‏اند که در خارج از آن قطعه، میدان مغناطیسی خالص به وجود می‏آید
مگنت تزیینی روی درب یخچال
مکان پر جاذبه
سوسنگ
( واژه" سوسنگ" به معنای سنگ سویابی ( جهت یابی ) را می توان در برابر lodestone که مترادف با magnet است، به کار برد. لذا واژه "سوسنگین" ( همچون رنگین، سیمین، آهنین و . . . ) را نیز می توان برای magnetic به کار گرفت. همچنین واژه "سوسنگینا" ( همچون ژرفا، پهنا، درازا و . . . ) را نیز برای magnetism استفاده کرد )
...
[مشاهده متن کامل]

آهن ربا، جای پر جاذبه، شخص پر جاذبه، جاذبه، برای مثال یک منطقه قطب یک کاری شود
آهن ربا ، مغناطیس
جاذب

بپرس