loveless

/ˈləvləs//ˈlʌvləs/

معنی: بی عشق
معانی دیگر: بی بهره از عشق، تشنه ی مهر و محبت، فاره از عشق، نا محبوب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: lovelessly (adv.), lovelessness (n.)
(1) تعریف: lacking love.
متضاد: loving

- a loveless relationship
[ترجمه گوگل] یک رابطه بی عشق
[ترجمه ترگمان] رابطه ای بدون عشق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: feeling no love; unloving.
متضاد: loving

(3) تعریف: receiving no love; unloved.

جمله های نمونه

1. She was trapped in a loveless marriage.
[ترجمه امیر] او در دام یک ازدواج بی عشق افتاد
|
[ترجمه گوگل]او در یک ازدواج بدون عشق به دام افتاده بود
[ترجمه ترگمان] اون توی یه ازدواج بدون عشق گیر افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She felt locked in a loveless marriage.
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد در یک ازدواج بدون عشق قفل شده است
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که در یک ازدواج بدون عشق قفل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The story that she was trapped in a loveless marriage became common currency.
[ترجمه گوگل]این داستان که او در یک ازدواج بدون عشق به دام افتاده بود تبدیل به یک ارز رایج شد
[ترجمه ترگمان]داستانی که او در یک ازدواج بدون عشق گیر کرده بود رایج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She felt trapped in a loveless marriage .
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد در یک ازدواج بدون عشق گرفتار شده است
[ترجمه ترگمان] اون احساس کرد تو یه ازدواج بدون عشق گیر افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She is in a loveless relationship.
[ترجمه گوگل]او در یک رابطه بدون عشق است
[ترجمه ترگمان] اون تو یه رابطه بدون عشق - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Davis' siblings appear less scarred by their loveless upbringing, according to prosecutors.
[ترجمه گوگل]به گفته دادستان ها، خواهر و برادر دیویس به نظر می رسد کمتر از تربیت بدون عشق خود آسیب دیده اند
[ترجمه ترگمان]به گفته دادستان ها، خواهر و برادر دیویس در مورد تربیت loveless کم تر زخمی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Another marriage - probably as chill and loveless as the last - or a comparable prison in her father's house.
[ترجمه گوگل]ازدواجی دیگر - احتمالاً مثل آخرین ازدواج سرد و بی عشق - یا زندانی مشابه در خانه پدرش
[ترجمه ترگمان]یک ازدواج دیگر - احتمالا به همان سردی و بدون عشق در خانه پدرش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It told a story of an empty and loveless marriage, of dreams shattered and hope vanquished.
[ترجمه گوگل]داستانی از یک ازدواج پوچ و بی عشق، از رویاهای درهم شکسته و امید شکست خورده را روایت می کرد
[ترجمه ترگمان]داستانی از ازدواج بدون عشق و بدون عشق را تعریف کرد، رویاهای خرد شده و امید بر او چیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her primary target is the arranged or loveless marriage.
[ترجمه گوگل]هدف اصلی او ازدواج منظم یا بدون عشق است
[ترجمه ترگمان]هدف اولیه او ازدواج بدون عشق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Forcing her into a loveless marriage the same way he's forcing you pair into marrying the Costello sisters.
[ترجمه گوگل]مجبور کردن او به یک ازدواج بدون عشق به همان روشی که او شما را مجبور به ازدواج با خواهران کاستلو کرد
[ترجمه ترگمان]او را وادار به ازدواج بدون عشق کرده با همان روشی که تو را مجبور به ازدواج با خواهرای \"کاستلو\" کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Loveless is at her most touching, expressing a sense of loss while maintaining an optimism about the future.
[ترجمه گوگل]Loveless در بیشترین حالت تاثیرگذار است و احساس از دست دادن را بیان می کند و در عین حال خوش بینی خود را نسبت به آینده حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]Loveless در حالی که خوش بینی در حال حفظ خوش بینی در مورد آینده است، در حال لمس کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Millions upon millions of women are trapped in loveless and often miserable marriages to homosexual men.
[ترجمه گوگل]میلیون‌ها میلیون زن در دام ازدواج‌های بدون عشق و اغلب بدبختی با مردان همجنس‌گرا گرفتار شده‌اند
[ترجمه ترگمان]میلیونها زن در زندگی بدون عشق گرفتار شده اند و اغلب ازدواج با مردان همجنس گرا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He ran through a series of loveless one - night stands.
[ترجمه گوگل]او از طریق یک سری دکورهای بی عشق یک شب دوید
[ترجمه ترگمان] اون از یه سری آدم بدون عشق فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For instance, if one member of a loveless couple got sick their spouse could no longer visit them in the hospital to berate them about how much that medical bill is going to cost.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اگر یکی از اعضای یک زوج بی عشق بیمار شود، همسرشان دیگر نمی تواند آنها را در بیمارستان ملاقات کند تا آنها را در مورد هزینه پرداخت هزینه های پزشکی مورد سرزنش قرار دهد
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، اگر یک عضو یک زوج بدون عشق مریض شود، همسر آن ها دیگر نمی تواند در بیمارستان به آن ها مراجعه کند تا آن ها را سرزنش کند که این لایحه پزشکی چقدر هزینه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی عشق (صفت)
heart-whole, loveless

انگلیسی به انگلیسی

• without love, lovelorn; unloved, not beloved
in a loveless relationship or situation, there is no love.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : love
✅️ اسم ( noun ) : love / loveliness / lovely / lover / lovey
✅️ صفت ( adjective ) : lovely / loving / loveless / lovable ( loveable )
✅️ قید ( adverb ) : lovingly / lovelessly

بپرس