lottery

/ˈlɑːtəri//ˈlɒtəri/

معنی: قرعه کشی، قرعه، بخت آزمایی، لاطاری، امر شانسی، کار الله بختی
معانی دیگر: گزینش از راه بخت آزمایی، لاتاری، شانسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: lotteries
(1) تعریف: a game of chance in which contestants purchase or are given tickets and the winner is chosen randomly.

(2) تعریف: any situation whose outcome is determined by chance, esp. one involving prizes.

جمله های نمونه

1. lottery ticket
بلیت بخت آزمایی

2. an indented lottery ticket
بلیط بخت آزمایی با لبه ی ناصاف بریده شده

3. military draft lottery
قرعه کشی برای خدمت نظام

4. the winner of the lottery could not hide his excitement
برنده ی بخت آزمایی نمی توانست هیجان خود را پنهان کند.

5. to try one's fortune in a lottery
در لاتاری بخت خود را آزمودن

6. they kidded him into thinking that he had won the lottery
او را گول زدند که برنده ی لاتاری شده است.

7. Marriage is a lottery.
[ترجمه گوگل]ازدواج یک قرعه کشی است
[ترجمه ترگمان]ازدواج یک لاتاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She wheedled her husband into buying a lottery ticket.
[ترجمه گوگل]او شوهرش را به خرید بلیط قرعه کشی واداشت
[ترجمه ترگمان]او شوهرش را واداشت تا بلیت بخت آزمایی بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her life changed completely when she won the lottery.
[ترجمه گوگل]زندگی او با برنده شدن در لاتاری کاملاً تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی در لاتاری برنده شد زندگی او کاملا تغییر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The probability of winning the lottery is really very low.
[ترجمه گوگل]احتمال برنده شدن در لاتاری واقعاً بسیار کم است
[ترجمه ترگمان]احتمال برنده شدن لاتاری واقعا بسیار پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We're having a lottery to raise money for homeless families.
[ترجمه گوگل]برای جمع آوری پول برای خانواده های بی خانمان قرعه کشی می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در حال صرف یک لاتاری برای جمع آوری پول برای خانواده های بی خانمان هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Since winning the lottery, they've been living in clover.
[ترجمه گوگل]از زمان برنده شدن در لاتاری، آنها در شبدر زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]از وقتی که در بخت آزمایی برنده شدیم، در شبدر زندگی می کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He bought lottery tickets from handicapped people.
[ترجمه گوگل]او از افراد معلول بلیط بخت آزمایی می خرید
[ترجمه ترگمان] اون بلیط های لاتاری رو خریده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The lottery is probably the most popular form of gambling.
[ترجمه گوگل]قرعه کشی احتمالاً محبوب ترین شکل قمار است
[ترجمه ترگمان]این لاتاری احتمالا محبوب ترین شکل قمار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Do you really think winning the lottery would make you happy?
[ترجمه گوگل]آیا واقعا فکر می کنید برنده شدن در لاتاری شما را خوشحال می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا واقعا فکر می کنید برنده شدن در لاتاری شما را خوشحال خواهد کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The National Lottery provides extra money for deserving causes.
[ترجمه گوگل]لاتاری ملی پول اضافی را برای اهداف شایسته فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]قرعه کشی ملی پول بیشتری را برای عوامل شایسته فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. A commission was appointed to ensure the lottery was not rigged.
[ترجمه گوگل]کمیسیونی برای اطمینان از تقلب نشدن قرعه کشی تعیین شد
[ترجمه ترگمان]کمیسیونی برای حصول اطمینان از تقلب در بخت آزمایی تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. I'm in a lottery syndicate at work.
[ترجمه گوگل]من در یک سندیکای قرعه کشی در محل کار هستم
[ترجمه ترگمان] من توی یه اتحادیه لاتاری هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. She bought a lottery ticket and won more than $33 million.
[ترجمه گوگل]او یک بلیط لاتاری خرید و بیش از 33 میلیون دلار برنده شد
[ترجمه ترگمان]او بلیط بخت آزمایی خرید و بیش از ۳۳ میلیون دلار برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قرعه کشی (اسم)
draw, drawing, lottery, sortition

قرعه (اسم)
lot, grace, lottery

بخت آزمایی (اسم)
lottery

لاطاری (اسم)
lottery

امر شانسی (اسم)
lottery

کار الله بختی (اسم)
lottery

تخصصی

[ریاضیات] بخت آزمائی

انگلیسی به انگلیسی

• game of chance in which a large number of tickets are sold and the winner is determined by randomly choosing one of the tickets, raffle; something whose outcome is determined by chance
a lottery is a type of gambling game in which people buy numbered tickets. several numbers are then chosen, and the people who have those numbers on their tickets win a prize.
if you describe a contest as a lottery, you mean that the result depends entirely on luck or chance; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

قرعه کشی، بخت آزمایی
بخت آزمایی
What would you do if you won the lottery
اگر در بخت آزمایی برنده میشدی چکار می کردی ◾️

لاتاری
That's good.
But if the name and suggestion for each word are better than
قمار _ریسک

بپرس