lordotic

جمله های نمونه

1. Although lumbar lordotic and sacral slope angles decreased with aging in the healthy subjects, patients with OA retained the lumbar lordotic and sacral slope angles despite progression of OA with age.
[ترجمه گوگل]اگر چه زوایای شیب لوردوز و ساکرال کمر با افزایش سن در افراد سالم کاهش می‌یابد، بیماران مبتلا به استئوآرتریت با وجود پیشرفت استئوآرتریت با افزایش سن، زوایای شیب لوردوتیک و ساکرال کمری را حفظ کردند
[ترجمه ترگمان]اگر چه lumbar کمری و زاویه شیب با افزایش سن در موضوعات سالم کاهش یافتند، بیماران با در نظر گرفتن angles کمری کمری و زاویه شیب را علی رغم پیشرفت در مقایسه با سن حفظ کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. With aging, patients with OA maintained the lumbar lordotic angle and did not develop a posterior sacral slope angle.
[ترجمه گوگل]با افزایش سن، بیماران مبتلا به OA زاویه لوردوز کمری را حفظ کردند و زاویه شیب خلفی خاجی ایجاد نکردند
[ترجمه ترگمان]با افزایش سن، بیماران با در کنند زاویه lordotic کمری را حفظ کرده و یک زاویه شیب sacral عقبی را توسعه ندادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In healthy subjects, aging is associated with reduction of lumbar lordotic angle and tendency for posterior inclination of the sacrum.
[ترجمه گوگل]در افراد سالم، افزایش سن با کاهش زاویه لوردوز کمری و تمایل به شیب خلفی ساکروم همراه است
[ترجمه ترگمان]در موضوعات سالم، پیری با کاهش زاویه lordotic کمری و تمایل به کشش خلفی استخوان خاجی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Paraspinal muscles and ligaments may play a role in determining the segmental angle as graft settling in patients with lordotic spines or segments is not linearly correlated with angular change.
[ترجمه گوگل]ماهیچه ها و رباط های پارا نخاعی ممکن است در تعیین زاویه سگمنتال نقش داشته باشند زیرا ته نشین شدن پیوند در بیماران مبتلا به ستون فقرات یا سگمنت های لوردوتیک ارتباط خطی با تغییر زاویه ای ندارد
[ترجمه ترگمان]ماهیچه ها و رباط ها می توانند نقشی در تعیین زاویه segmental به عنوان graft در بیمارانی با خاره ای lordotic یا بخش ها ایفا کنند که به صورت خطی با تغییر زاویه ای هم بسته نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To the cases of jumping multilevel CSM that have a kyphotic deformity, it allows anterior decompression and reconstruction of the spine to help restore a lordotic curvature.
[ترجمه گوگل]در مورد موارد پرش CSM چند سطحی که دارای ناهنجاری کیفوتیک هستند، باعث رفع فشار قدامی و بازسازی ستون فقرات می شود تا به بازیابی انحنای لوردوز کمک کند
[ترجمه ترگمان]برای موارد بالا پریدن چند سطحی که یک نقص kyphotic دارند، به برداشت فشار و ترمیم جلویی ستون فقرات کمک می کند تا به احیا یک انحنا lordotic کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To observe the value of clinical application about a novel cervical traction apparatus that could recover cervical lordotic curvature.
[ترجمه گوگل]برای مشاهده ارزش کاربرد بالینی در مورد یک دستگاه کشش دهانه رحم جدید که می تواند انحنای لوردوز دهانه رحم را بازیابی کند
[ترجمه ترگمان]برای مشاهده ارزش کاربرد بالینی در مورد دستگاه کشش رحم جدید که می تواند باعث بهبود انحنای گردن رحم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There should, of course, be a normal, gentle hollowing in the lumbar region (it's called the lordotic curve) but exaggerating this will cause a painful "pinching" in the lower back.
[ترجمه گوگل]البته باید یک حفره نرمال و ملایم در ناحیه کمر وجود داشته باشد (که به آن منحنی لوردوز می گویند) اما اغراق در این مورد باعث ایجاد "نیشگون گرفتن" دردناک در ناحیه کمر می شود
[ترجمه ترگمان]البته باید یک طبقه متوسط و آرام در ناحیه کمری وجود داشته باشد (منحنی lordotic نامیده می شود)اما اغراق کردن این باعث \"فشار\" دردناک در قسمت پایین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• suffering from lordosis, suffering from an abnormal forward curvature of the spine (medicine)

پیشنهاد کاربران

کاوپشت ( صفت ) : مربوط به کاوپشتی
قوس وفرورفتگی ستون فقرات
انحراف، انحناء

بپرس