look upon


به چشم ... نگاه کردن به، دانستن

جمله های نمونه

1. Don’t look upon the vessel, but upon that which it contains.
[ترجمه فرزین ملکی] به کشتی نگاه نکنید، بلکه به چیزی که در آن است نگاه کنید
|
[ترجمه فرزین ملکی] ما برون را ننگریم و قال را، ما درون را بنگریم و حال را
|
[ترجمه Mrjn] به ظرف نگاه نکنید ، به چیزی که درون آن هست نگاه کنید ( کلا یعنی اینکه فقط تو ظواهر نباشید و به باطن دقت کنید )
|
[ترجمه گوگل]به ظرف نگاه نکنید، بلکه به آنچه در آن است نگاه کنید
[ترجمه ترگمان]به کشتی نگاه نکنید، اما بر آن است که حاوی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I look upon this as an absolute necessity.
[ترجمه گوگل]من به این امر به عنوان یک ضرورت مطلق نگاه می کنم
[ترجمه ترگمان]من این را به عنوان یک ضرورت کامل تلقی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I look upon this as my home.
[ترجمه گوگل]من به این به عنوان خانه خود نگاه می کنم
[ترجمه ترگمان]من اینجا رو به عنوان خونه ام نگاه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I look upon all men as my compatriots.
[ترجمه گوگل]من به همه مردان به چشم هموطنان خود نگاه می کنم
[ترجمه ترگمان]من به همه مردها به عنوان رفیقم نگاه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The committee did not look upon the suggestion with favor.
[ترجمه گوگل]کمیته به این پیشنهاد با دید مثبت نگاه نکرد
[ترجمه ترگمان]کمیته به این پیشنهاد موافق نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We look upon you as belonging to the family.
[ترجمه گوگل]ما به شما به عنوان متعلق به خانواده نگاه می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به شما تعلق داریم که متعلق به خانواده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Traditionalists look upon the changes with disdain.
[ترجمه گوگل]سنت گرایان با تحقیر به تغییرات نگاه می کنند
[ترجمه ترگمان]Traditionalists را با تحقیر نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They would also like the old democracies to look upon their young ones with a more compassionate eye.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین دوست دارند که دموکراسی های قدیمی به جوانان خود با دیدی دلسوزانه نگاه کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین دوست دارند دموکراسی های قدیمی را با چشم شفقت بیشتری به جوانان خود نگاه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Affluent people tend to look upon illiteracy with comfortable detachment.
[ترجمه گوگل]افراد مرفه تمایل دارند به بی سوادی با دوری راحت نگاه کنند
[ترجمه ترگمان]افراد affluent تمایل دارند تا به بیسوادی با جداسازی راحت نگاه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was ugly to look upon, but he created great beauty.
[ترجمه Mrjn] او به ظاهر زشت بود اما زیبایی بزرگی ( زیاد و قابل توجه ) خلق کرد
|
[ترجمه گوگل]او زشت بود، اما زیبایی بزرگی خلق کرد
[ترجمه ترگمان]او زشت بود که به آن نگاه کند، اما زیبایی بزرگی خلق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I look upon anything above 10 milligrams per litre, non-ferrous metals, as bad.
[ترجمه گوگل]به نظر من هر چیزی بالاتر از 10 میلی گرم در لیتر، فلزات غیر آهنی، بد است
[ترجمه ترگمان]من به هر چیزی بالای ۱۰ میلی گرم در هر لیتر، فلزات غیر آهنی، به عنوان بد نگاه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I think we are too ready to look upon the child as a nonentity.
[ترجمه گوگل]فکر می‌کنم ما آنقدر آماده‌ایم که به کودک به‌عنوان یک موجود نگاه کنیم
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم ما برای نگاه کردن به بچه به عنوان یک شخص ناشناس خیلی آماده هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And when people look upon jobs as rewards rather than opportunities to work, there is a problem.
[ترجمه گوگل]و هنگامی که مردم به شغل به عنوان پاداش به جای فرصتی برای کار نگاه می کنند، مشکل وجود دارد
[ترجمه ترگمان]و هنگامی که مردم شغل را به عنوان پاداش به جای فرصت ها برای کار نگاه می کنند، یک مشکل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Often they are middle-aged or elderly ladies, who look upon it as a social club.
[ترجمه گوگل]اغلب آنها خانم های میانسال یا مسن هستند که به آن به عنوان یک باشگاه اجتماعی نگاه می کنند
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها خانم های مسن یا مسن هستند که به عنوان یک باشگاه اجتماعی به آن نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Her friends look upon her with envy.
[ترجمه گوگل]دوستانش با حسادت به او نگاه می کنند
[ترجمه ترگمان]دوستانش با حسادت به او نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

پنداشتن هم میشه معنی کرد
look on/upon someone/something
مثلا
We looked on her as a daughter
ما اون رو مثل دختر خودمون میدیم ( میپنداشتیم ) یعنی انگار دختر خودمون بود
به حساب آمدن
قلمداد شدن
تلقی شدن
مدنظر قرار گرفتن
مشاهده شدن
نگاه کردن به چیزی یا کسی به عنوان. . . ، در نظر گرفتن کسی یا چیزی به عنوان. . .
مثلا:
Look upon Meysam, have you ever seen such a untidy person?
میثمو نگا، همچین ادم شلخته ای اصلا تا به حال دیدی؟!
به دید خاصی به چیزی نگریستن
consider, take account of
نگاه ویژه به چیزی داشتن
چیزی را خیلی خاص پنداشتن
چیزی را خاص، فرض کردن
To think about sth in a certain way
درنظرگرفته شدن

بپرس