local government

/ˈloʊkl̩ˈɡəvərmənt//ˈləʊkl̩ˈɡʌvənmənt/

دولت محلی (دستگاه اداره ی دهکده یا شهر یا بلوک و غیره)، حکومت محلی، حاکم محلی

جمله های نمونه

1. The local government provided special buses for the guests.
[ترجمه گوگل]دولت محلی اتوبوس های ویژه ای را برای مهمانان در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]دولت محلی اتوبوس های مخصوص برای میهمانان فراهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The local government requisitioned the peasants' horses for the troops.
[ترجمه گوگل]دولت محلی اسب های دهقانان را برای سربازان ملزم کرد
[ترجمه ترگمان]دولت محلی اسب ها را برای سربازان درخواست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The local government resettled the refugees in a new region.
[ترجمه گوگل]دولت محلی پناهندگان را در منطقه جدیدی اسکان داد
[ترجمه ترگمان]دولت محلی پناهندگان را در منطقه ای جدید اسکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It will be my first foray into local government.
[ترجمه گوگل]این اولین ورود من به دولت محلی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این اولین تاخت و تاز من در دولت محلی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They played only a minor role in local government.
[ترجمه گوگل]آنها فقط نقش کوچکی در حکومت محلی داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط نقش کوچکی در دولت محلی بازی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Local government finance officers found the tax very difficult to administer.
[ترجمه گوگل]افسران مالی دولت محلی اداره مالیات را بسیار دشوار می دانستند
[ترجمه ترگمان]اداره امور مالی دولت محلی مالیات را بسیار دشوار یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Plans to reform local government are designed to neuter local democracy.
[ترجمه گوگل]طرح های اصلاح حکومت محلی برای خنثی کردن دموکراسی محلی طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]طرح هایی برای اصلاح دولت محلی برای خنثی کردن دموکراسی محلی طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The armymen have preempted the powers of the local government.
[ترجمه گوگل]ارتش از اختیارات دولت محلی پیشی گرفته است
[ترجمه ترگمان]دولت armymen قدرت دولت محلی را تضعیف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Local government supports the petition for a new hospital.
[ترجمه گوگل]دولت محلی از درخواست برای یک بیمارستان جدید حمایت می کند
[ترجمه ترگمان]دولت محلی از درخواست یک بیمارستان جدید حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The local government expropriated all the trucks and tractors during the flood.
[ترجمه گوگل]دولت محلی تمام کامیون ها و تراکتورها را در جریان سیل مصادره کرد
[ترجمه ترگمان]دولت محلی همه کامیون ها و تراکتورها را در طی سیل ضبط کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These reforms were in the best interests of local government.
[ترجمه گوگل]این اصلاحات به نفع دولت محلی بود
[ترجمه ترگمان]این اصلاحات در بهترین منافع دولت محلی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The homeless refugees were rehoused by the local government.
[ترجمه گوگل]این پناهجویان بی خانمان توسط دولت محلی به خانه منتقل شدند
[ترجمه ترگمان]پناهندگان بی خانمان از سوی دولت محلی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The local government was riddled with corruption.
[ترجمه گوگل]حکومت محلی مملو از فساد بود
[ترجمه ترگمان]دولت محلی مملو از فساد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The local government took emergency measures to roll commodity prices back.
[ترجمه گوگل]دولت محلی اقدامات اضطراری برای کاهش قیمت کالاها انجام داد
[ترجمه ترگمان]دولت محلی اقدامات فوری برای کاهش قیمت کالاها انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• municipal government, system of leaders and committees that govern a particular area

پیشنهاد کاربران

استانداری
local government ( مدیریت )
واژه مصوب: حکومت محلی
تعریف: ساختاری اداری که بر یک منطقة جغرافیایی مانند ایالت یا استان یا شهر یا حتی واحدهای کوچک تر در چهارچوب ضوابطی قانونی، اعمال حاکمیت یا مدیریت می کند

بپرس