lobster

/ˈlɑːbstər//ˈlɒbstə/

معنی: خارچنگ، خرچنگ دریایی، لابستر، گوشت خرچنگ دریایی
معانی دیگر: (جانور شناسی) لابستر (انواع سخت پوستان دریایی و ته زی و ده دست و پا به ویژه از تیره ی nephropidae)، لانگوست، گوشت لابستر (که خوراکی است)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: lobster, lobsters
(1) تعریف: any of several large edible marine crustaceans with four pairs of legs and a pair of large claws.

- How many lobsters did they catch?
[ترجمه Ghazal] آنها چند خرچنگ دریایی گرفتند؟
|
[ترجمه Parla] انها چند خرچنگ دریای را گرفته بودند؟
|
[ترجمه سکینه جعفرزاده ] آنها چند خرچنگ دریایی گرفته بودند؟
|
[ترجمه M] آنها چند خرچنگ را گرفتند؟
|
[ترجمه گوگل] چند خرچنگ صید کردند؟
[ترجمه ترگمان] چند تا خرچنگ گرفتن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the flesh of the lobster eaten as food.

- Americans often eat lobster with melted butter and lemon.
[ترجمه Ghazal] مردم آمریکا اغلب خرچنگ دریایی را با کره ی آب شده و لیمو میخورند.
|
[ترجمه حسن] آمریکایی ها اغلب شاه میگو رو باکره آب شده و لیمو می خورند.
|
[ترجمه گوگل] آمریکایی ها اغلب خرچنگ را با کره ذوب شده و لیمو می خورند
[ترجمه ترگمان] آمریکایی ها اغلب خرچنگ دریایی با کره آب شده و لیمو می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: any of various similar or related crustaceans, such as certain crayfish.

جمله های نمونه

1. I like lobster but it doesn't like me.
[ترجمه فروغ] من خرچنگ را دوست دارم ولی آن مرا دوست ندارد
|
[ترجمه مهسا] من خرچنگ را دوست دارم ولی او از من خوشش نمی اید
|
[ترجمه Mahi] من خرچنگ را دوست دارم ولی او مرا دوست ندارد
|
[ترجمه Fatemeh] من خرچنگ را دوست دارم ولی اون از من خوشش نمیاد
|
[ترجمه گوگل]من خرچنگ را دوست دارم اما از من خوشش نمی آید
[ترجمه ترگمان]من خرچنگ دوست دارم اما از من خوشش نمیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We dined on lobster and strawberries.
[ترجمه مهسا] شام خرچنگ و توت فرنگی خوردیم
|
[ترجمه Ms. Mohammadi] ما برای شام خرچنگ و توت فرنگی خوردیم .
|
[ترجمه گوگل]ما با خرچنگ و توت فرنگی شام خوردیم
[ترجمه ترگمان]شام خرچنگ و توت فرنگی خوردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lobster, fish and charcoal grilled steaks are the specialities, with live entertainment on offer most evenings.
[ترجمه گوگل]خرچنگ، ماهی و استیک کبابی زغالی غذاهای ویژه هستند و در بیشتر شب‌ها سرگرمی زنده ارائه می‌شود
[ترجمه ترگمان]خرچنگ، ماهی، ماهی سرخ کرده و استیک کباب مرغ، specialities است که بیش از هر شب سرگرمی دیگری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The next time he cooked lobster for me, he served it with butter and lemon.
[ترجمه گوگل]دفعه بعد که برای من خرچنگ پخته بود، آن را با کره و لیمو سرو کرد
[ترجمه ترگمان]دفعه بعد که برای من خرچنگ می پخت، با کره و لیمو این کار را می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The lobster cocktail was plentiful but a touch cotton-woolly in texture, and for no visible reason arrived on a plate.
[ترجمه گوگل]کوکتل خرچنگ فراوان بود اما بافتی پشمی پنبه ای لمسی داشت و بدون هیچ دلیل قابل مشاهده ای در بشقاب می رسید
[ترجمه ترگمان]کوکتل خرچنگ دریایی فراوان بود، اما نخی در دست داشت - پا به پا بود، و برای هیچ دلیلی قابل دیدن بر روی یک بشقاب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Various other breads, in various other shapes, harbor lobster salad, roasted peppers and salmon.
[ترجمه گوگل]نان های مختلف دیگر، به اشکال مختلف، سالاد خرچنگ، فلفل برشته و ماهی قزل آلا
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از نان در شکل های مختلف دیگر، سالاد خرچنگ دریایی، فلفل کبابی و سالمون هندی را به خود اختصاص داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was casual and served freshly caught lobster shipped in from St Vincent.
[ترجمه گوگل]معمولی بود و خرچنگ تازه صید شده ای که از سنت وینسنت به آنجا فرستاده شده بود سرو می شد
[ترجمه ترگمان]اتفاقی بود که خرچنگ دریایی را که تازه صید شده بود از سنت وینسنت پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the case of the lobster this is the usual story.
[ترجمه گوگل]در مورد خرچنگ این داستان معمول است
[ترجمه ترگمان]در مورد خرچنگ دریایی، این داستان معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The two kinds of lobsters are the true lobster and the spiny or rock lobster.
[ترجمه گوگل]دو نوع خرچنگ خرچنگ واقعی و خرچنگ خاردار یا سنگی هستند
[ترجمه ترگمان]دو نوع از خرچنگ دریایی، خرچنگ دریایی واقعی و خرچنگ spiny یا خرچنگ دریایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Order the beef teriyaki skewers or lobster chao on sugar cane sticks.
[ترجمه گوگل]سیخ های تریاکی گاو یا چائو خرچنگ را روی چوب های نیشکر سفارش دهید
[ترجمه ترگمان]به گوشت گوساله یا استیک گوساله و چوب نیشکر و چوب نیشکر سفارش بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The lobster slumped instantly, to all appearances dead, and being limp was easier to place in the pot.
[ترجمه گوگل]خرچنگ فوراً به زمین افتاد، به نظر می رسد مرده بود، و لخت بودن راحت تر در گلدان قرار می گرفت
[ترجمه ترگمان]آن خرچنگ در همان دم فرو ریخت و به ظاهر مرده و شل شدن در دیگ راحت تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now, consider: shrimp, lobster, anchovy, mussel, oyster.
[ترجمه گوگل]حال، میگو، خرچنگ، آنچوی، صدف، صدف را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]حالا توجه کنید: میگو، خرچنگ، ماهی کولی، صدف، صدف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cracked willow pattern contains the lobster, scraping its claws like some one crouched to keep wicket at Lord's.
[ترجمه گوگل]الگوی بید ترک خورده حاوی خرچنگ است که چنگال هایش را مانند کسی که خمیده است می خراشد تا ویکت را در لردز نگه دارد
[ترجمه ترگمان]شکستگی بید از طریق خرچنگ دریایی شامل خرچنگ است و پنجه هایش را مثل کسی که خم شده بود تا در کنار لرد پنهان نگه دارد، روی پنجه نرم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Personally, I would need a lobster or two.
[ترجمه گوگل]من شخصاً به یک یا دو خرچنگ نیاز دارم
[ترجمه ترگمان] من شخصا به یکی دوتا خرچنگ احتیاج دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. That could reduce lobster reproduction in the area of the spill.
[ترجمه گوگل]این می تواند تولید مثل خرچنگ در منطقه نشت را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]این می تواند تولید مثل خرچنگ دریایی در منطقه نشت را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خارچنگ (اسم)
crab, lobster

خرچنگ دریایی (اسم)
lobster

لابستر (اسم)
lobster

گوشت خرچنگ دریایی (اسم)
lobster

انگلیسی به انگلیسی

• edible marine crustacean that has large pincers on the front pair of legs
a lobster is a sea creature with a hard shell, two large claws, and eight legs.

پیشنهاد کاربران

شاه میگو، خرچنگ خوراکی
یک حیوان دریایی با هشت پا، یک صدف و دو چنگال بزرگ. خرچنگ lobster
یک حیوان دریایی با صدف سخت، پنج پا در هر طرف و دو پا بزرگ. خرچنگ crab
lobster ( n ) ( lɑbstər ) =a sea creature with a hard shell, a long body divided into sections, eight legs, and two large claws =meat from a lobster, used for food
lobster
شاه میگو
در متون عاشقانه به معنی معشوقه است
شاه میگو معنیش هست
خرچنگ میشه crab
شاه میگو؛ میگوی بزرگ؛ نوعی سخت پوست دریایی که یکی از غذاهای محبوب دریایی است.
برخلاف نظر دوستان که لابستر را �خرچنگ� معنی کرده اند، این سخت پوست در خانواده ی میگوها قرار می گیرد و از خانواده ی خرچنگ ها دور است.
A large eight - legged sea animal with a shell and two large claws
خرچنگ
خرچنگ ( به عنوان غذا سرو میشود )

بپرس