livestock

/ˈlaɪvˌstɑːk//ˈlaɪvstɒk/

معنی: احشام، چارپایان اهلی، دو اب
معانی دیگر: دام، حیوان اهلی (به ویژه گاو و گوسفند و خوک)، مواشی وگاو وگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود، چارپایان اهلی، مواشی وگاو وگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود، احشام

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (used with a sing. or pl. verb) domestic animals, such as cows, horses, or sheep, raised or kept on a farm or ranch.
مشابه: stock

جمله های نمونه

1. range livestock
احشام مرتعی

2. Fodder crops are used to feed livestock.
[ترجمه گوگل]از محصولات علوفه ای برای تغذیه دام استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]محصولات کشاورزی برای تغذیه دام ها استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We're fattening the livestock up for slaughter.
[ترجمه گوگل]ما دام ها را برای ذبح پروار می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما داریم احشام را برای سلاخی کردن up می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Farmers were encouraged to keep their livestock in pens rather than letting them roam freely.
[ترجمه گوگل]کشاورزان تشویق شدند که دام های خود را در آغل نگهداری کنند نه اینکه اجازه دهند آنها آزادانه پرسه بزنند
[ترجمه ترگمان]کشاورزان به جای اینکه اجازه دهند آزادانه تردد کنند، احشام خود را در آغل نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Villagers herded the livestock to high ground to keep them safe during the floods.
[ترجمه گوگل]روستاییان برای ایمن نگه داشتن دام ها در هنگام سیل، دام ها را به ارتفاعات بردند
[ترجمه ترگمان]روستاییان احشام را به زمین های مرتفع راندند تا آن ها را در طی سیل نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The incomes of my hill livestock farmers are under real pressure.
[ترجمه گوگل]درآمد دامداران تپه من تحت فشار واقعی است
[ترجمه ترگمان]درآمد کشاورزان دام تپه من تحت فشار واقعی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thirdly, there is strong support for the hill livestock compensatory allowances, amounting to £142 million in a full year.
[ترجمه گوگل]ثالثاً، حمایت قوی از کمک هزینه جبرانی دام تپه وجود دارد که بالغ بر 142 میلیون پوند در یک سال کامل است
[ترجمه ترگمان]سوم اینکه، حمایت قوی برای جبران خسارت های احشام در این تپه وجود دارد که بالغ بر ۱۴۲ میلیون پوند در کل سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Two forms of livestock in particular are worth singling out.
[ترجمه گوگل]دو شکل از دام به طور خاص ارزش جدا کردن دارند
[ترجمه ترگمان]به طور خاص به دو شکل از دام ها توجه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The main farming activity was livestock production so that two-thirds of the total farm income derived from livestock.
[ترجمه گوگل]فعالیت اصلی کشاورزی، تولید دام بود به طوری که دو سوم کل درآمد مزرعه از دام حاصل می شد
[ترجمه ترگمان]فعالیت اصلی کشاورزی تولید دام بود، به طوری که دو سوم کل درآمد مزرعه از دام ها گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. E coli is a by-product of intensive livestock practices.
[ترجمه گوگل]E coli یک محصول جانبی از شیوه های فشرده دام است
[ترجمه ترگمان]ای کولای یک محصول جانبی از روش های فشرده دام ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The overgrazing of livestock and cutting down of brush and trees for firewood are held responsible.
[ترجمه گوگل]چرای بی رویه احشام و قطع درختان و برس برای هیزم مسئول هستند
[ترجمه ترگمان]سوزاندن احشام و قطع درختان و درختان برای هیزم مسئول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Intensive indoor rearing of livestock is relatively new and people are only just beginning to realise what it means for the animals.
[ترجمه گوگل]پرورش فشرده دام در داخل خانه نسبتاً جدید است و مردم تازه شروع به درک معنای آن برای حیوانات کرده اند
[ترجمه ترگمان]پرورش فضای داخلی دام نسبتا جدید است و مردم تازه شروع به درک معنای آن برای حیوانات کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Science simply ignored the fact that livestock are creatures with a capacity to suffer.
[ترجمه گوگل]علم به سادگی این واقعیت را نادیده گرفت که دام ها موجوداتی با ظرفیت رنج هستند
[ترجمه ترگمان]علم به سادگی این حقیقت را نادیده می گیرد که دام ها موجوداتی هستند که ظرفیت تحمل آن را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Also - wherever possible keep valuable livestock, feedstuffs or other bulk materials as close to the farmyard as you can.
[ترجمه گوگل]همچنین - تا جایی که ممکن است دام های با ارزش، مواد غذایی یا سایر مواد فله ای را تا جایی که می توانید نزدیک به حیاط مزرعه نگه دارید
[ترجمه ترگمان]همچنین، هرجا که می توانید دام های ارزشمند، feedstuffs یا مواد حجیم دیگر را تا جایی که می توانید، به حیاط خود نگاه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احشام (اسم)
chattels, livestock

چارپایان اهلی (اسم)
livestock

دواب (اسم)
livestock

انگلیسی به انگلیسی

• animals which are raised and kept on a farm or ranch
animals kept on a farm are referred to as livestock.

پیشنهاد کاربران

Livestock are animals which people keep for meat , eggs or milk
با عرض جسارت معنای خانم ستاره عالمی با این همه لایک اشتباه است.
دام به حیوانات چهارپای اهلی گفته می شود که توسط انسان پرورش داده می شود و برای کارهای مزرعه به کار گماشته می شوند.
معنای livestock نیز همین دام است، برای اثبات آن به تعریف انگلیسی واژه هم می توانید مراجعه کنید.
...
[مشاهده متن کامل]

اما طیور به معنای پرندگان است ( از مفرد طیاره ) ، که اصلاً در این جا معنای درستی نمی دهد.
مؤفق و مؤید باشید دوستان.
اگر مفید بود، لطفاً لایک بفرمایید. ممنونم.

livestock ( کشاورزی - علوم دامی )
واژه مصوب: دام
تعریف: حیوانی که برای استفاده یا سوددهی در مزرعه نگهداری می شود
احشام، چارپایان
Livestock are being killed by tigers in some areas
دام و طیور
دام های اهلی، حیوانات اهلی مزرعه ای که برای منظورهای تولیدی ( گوشت، شیر، پشم ) پرورش داده می شوند، این حیوانات شامل گاو گوشتی، گاو شیری، گوسفند، خوک، بز، اسب و گاهی طیور می شود.
Cattle. دام و چهار پای اهلی

بپرس