livelong

/ˈlɪvlɒŋ//ˈlɪvlɒŋ/

معنی: پایدار، همه، تمامی
معانی دیگر: دراز، طولانی، تمام، طولانی وخسته کننده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: whole; entire; complete.

- Plowing the fields took all the livelong day.
[ترجمه گوگل] شخم زدن مزارع تمام روز زندگی را به طول انجامید
[ترجمه ترگمان] plowing تمام روز را با هم سپری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the livelong day
تمام روز

2. And then there are the dreams, more vivid than the live-long day.
[ترجمه گوگل]و سپس رویاهایی وجود دارند که واضح تر از یک روز طولانی زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]و بعد خواب ها، واضح تر از یک روز زنده وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Just went around in my wrapper all the livelong day, my mama would faint.
[ترجمه گوگل]فقط در تمام طول روز با لفافم دور می زدم، مادرم غش می کرد
[ترجمه ترگمان]فقط تمام روز رو با لباس من دور و بر گشتیم، مامانم ضعیف می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He likes to sit and fish all the livelong day.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد در تمام طول روز بنشیند و ماهی بگیرد
[ترجمه ترگمان]اون دوست داره تمام روز رو در طول روز بشینه و ماهی بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He likes to and fish all the livelong day.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد در تمام طول روز ماهیگیری کند
[ترجمه ترگمان] اون همیشه دوست داره تمام روز رو ماهی بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To tell one's name ? the livelong June?
[ترجمه گوگل]برای گفتن نام خود؟ ژوئن زنده؟
[ترجمه ترگمان]تا اسم یه نفر رو بگم؟ تمامی livelong ژوئن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The livelong day has passed in spreading his seat on the floor; but the lamp has not been lit and I cannot ask him into my house.
[ترجمه گوگل]روز زنده در گشودن صندلی خود روی زمین گذشت اما چراغ روشن نشده است و من نمی توانم او را به خانه ام بخواهم
[ترجمه ترگمان]تمام روز، تمام مدت، در جای خود روی زمین گسترده شده است؛ اما چراغ خاموش نشده و من نمی توانم از او خواهش کنم که به خانه من بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She has eaten nothing this livelong day.
[ترجمه گوگل]او در این روز زنده چیزی نخورده است
[ترجمه ترگمان]او تمام روز را چیزی نخورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My dearest neighbor I have been riding in taxicabs the livelong day, wad have taken your advice.
[ترجمه گوگل]عزیزترین همسایه من من در طول روز در تاکسی سوار بودم، توصیه شما را پذیرفتم
[ترجمه ترگمان]همسایه عزیزم، من تمام روز سوار تاکسی می شدم، به نصیحتت گوش می دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Also without somebody breathing down your neck all the livelong day!
[ترجمه گوگل]همچنین بدون اینکه کسی در تمام طول روز از گردن شما نفس بکشد!
[ترجمه ترگمان]در ضمن، بدون اینکه کسی تمام روز تمام روز از گردنت نفس بکشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The serious hydrocele of the excation might conduce the working face or livelong minesubmerged, So need use many ways to detect the hydrocele of the excavation.
[ترجمه گوگل]هیدروسل جدی حفاری ممکن است منجر به صورت کار یا غوطه ور شدن زنده در مین شود، بنابراین باید از روش های زیادی برای تشخیص هیدروسل حفاری استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]The جدی of ممکن است منجر به کار کاری یا livelong minesubmerged شود، بنابراین نیاز به استفاده از بسیاری از راه ها برای تشخیص the خاکبرداری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How dreary to be somebody! How public, like a frog To tell your name the livelong day To an admiring bog!
[ترجمه گوگل]آدم بودن چقدر ترسناک است! چقدر عمومی، مثل یک قورباغه که نامت را روز زنده به باتلاقی تحسین برانگیز بگویم!
[ترجمه ترگمان]آدم بودن چقدر خسته کننده است! چگونه مردم، مانند یک قورباغه، تمام روز را با یک باتلاق تحسین و ستایش اسم خود را بیان کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thy sunbeam comes upon this earth of mine with arms outstretched and stands at my door the livelong day to carry back to thy feet clouds made of my tears and sighs and songs.
[ترجمه گوگل]پرتو آفتاب تو با دستان دراز بر این زمین من می آید و تمام روز زنده بر در خانه من می ایستد تا ابرهای ساخته شده از اشک و آه و آوازهای من را به پای تو ببرد
[ترجمه ترگمان]آفتاب تو بر روی زمین من می تابد و دستانم را دراز کرده و در آستانه در من می ایستد و تمام روز را در آستانه در، در حالی که اشک از چشمانم جاری می شود و آه می کشد و آواز می خواند، در در من می ایستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Still, like young folk with their first paint box, I spent the livelong day painting away with the many coloured fancies of my new-born youth.
[ترجمه گوگل]با این حال، مانند افراد جوانی که اولین جعبه رنگشان را داشتند، من تمام روز را با رنگ آمیزی های رنگارنگ دوران جوانی ام سپری کردم
[ترجمه ترگمان]با این حال، مثل آدم های جوان، با اولین جعبه نقاشی، تمام روز را با تصورات رنگین جوانی جدیدم، نقاشی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پایدار (صفت)
abiding, stable, permanent, firm, constant, resistant, livelong, stanch, indissoluble, perdurable, faithful, changeless, unflinching, inexhaustible, undying, unfailing

همه (صفت)
all, every, whole, livelong, whole-hog

تمامی (صفت)
livelong

انگلیسی به انگلیسی

• entire, whole, complete
if something happens all the livelong day, it happens over what seems a long and tedious time; a literary expression.

پیشنهاد کاربران

Live long : پیر بشی ( به نوعی آرزو کردن است )
زندگی طولانی داشته باشی
چندین سال طولانی عمر کنی

بپرس