liveliness


معنی: سر زندگی
معانی دیگر: روح، چابکی، فعالیت، زنده دلی، روشنی

جمله های نمونه

1. Her liveliness and wit impressed him.
[ترجمه گوگل]سرزندگی و شوخ طبعی او را تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]سرزندگی و wit او را تحت تاثیر قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The girl impressed her fiance's family with her liveliness and sense of humour.
[ترجمه گوگل]این دختر خانواده نامزدش را با سرزندگی و شوخ طبعی خود تحت تأثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]دختر با سرزندگی و سرزندگی، خانواده نامزدش را تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Amy could sense his liveliness even from where she stood.
[ترجمه گوگل]امی می توانست سرزندگی او را حتی از جایی که ایستاده بود حس کند
[ترجمه ترگمان]ای می می توانست سرزندگی او را حتی از جایی که ایستاده بود حس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some may enjoy the liveliness of such a restaurant for a few hours a day or week.
[ترجمه گوگل]برخی ممکن است برای چند ساعت در روز یا هفته از سرزندگی چنین رستورانی لذت ببرند
[ترجمه ترگمان]برخی ممکن است از سرزندگی این رستوران برای چند ساعت در روز یا هفته لذت ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The students give it liveliness: motorbikes in the market square and a bit of noise in the bars.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان به آن نشاط می بخشند: موتور در میدان بازار و کمی سر و صدا در بارها
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان با نشاط و نشاط به آن می گویند: موتورسیکلت در میدان بازار و کمی سر و صدا در میله ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And there is ample evidence of liveliness.
[ترجمه گوگل]و شواهد فراوانی از سرزندگی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]و شواهد فراوانی از سرزندگی و سرزندگی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She recognized the typical cockney liveliness of these two girls.
[ترجمه گوگل]او سرزندگی معمولی این دو دختر را تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]هیجان آن دو دختر را شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Elan means enthusiasm, liveliness and spirit - characteristics which the company believes signify its nature, its employees and its management.
[ترجمه گوگل]ایلان به معنای اشتیاق، سرزندگی و روحیه است - ویژگی هایی که شرکت معتقد است نشان دهنده ماهیت، کارکنان و مدیریت آن است
[ترجمه ترگمان]Elan به معنای شور، سرزندگی، سرزندگی و ویژگی های روحی است که این شرکت بر ماهیت آن، کارکنانش و مدیریت آن تاکید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Both artists succeed in conveying the sense of liveliness and movement found in popular forms of entertainment.
[ترجمه گوگل]هر دو هنرمند در انتقال حس سرزندگی و حرکت در اشکال محبوب سرگرمی موفق هستند
[ترجمه ترگمان]هر دو هنرمند موفق به انتقال حس سرزندگی و تحرک در اشکال مردمی سرگرمی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What is the taboo on life and liveliness inside the family?
[ترجمه گوگل]تابوی زندگی و نشاط درون خانواده چیست؟
[ترجمه ترگمان]ممنوعیت زندگی و سرزندگی در خانواده چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some places need liveliness, but some others need quiet.
[ترجمه گوگل]برخی مکان ها به سرزندگی نیاز دارند، اما برخی دیگر به آرامش نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]بعضی جاها به هیجان نیاز دارند، اما بعضی دیگر به آرامش نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. From ancient elegance to Ming and Qing liveliness the jade fish accouterment became more agile, from which we can see something about the aesthetic progress.
[ترجمه گوگل]از ظرافت باستانی گرفته تا سرزندگی مینگ و چینگ، تجهیز ماهی یشم چابک‌تر شد، که از آن می‌توان چیزی در مورد پیشرفت زیبایی‌شناختی مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]از ظرافت کهن گرفته تا مینگ و کینگ، ماهی یشم سبز تندتر شد و ما می توانیم چیزی در مورد پیشرفت زیبایی شناسی ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The girl impressed her boyfriend's family with her liveliness and sense of humor.
[ترجمه گوگل]این دختر خانواده دوست پسرش را با سرزندگی و شوخ طبعی خود تحت تأثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]دختر با سرزندگی و سرزندگی از خانواده دوست پسرش خوشش آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Through collection, there will be more liveliness, obedience and control.
[ترجمه گوگل]از طریق جمع آوری، سرزندگی، اطاعت و کنترل بیشتری وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]از طریق جمع آوری، سرزندگی، اطاعت و کنترل بیشتر وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سر زندگی (اسم)
vivacity, boldness, vitality, gayness, liveliness, bravery

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being energetic and full of life; animation, vivaciousness; excitement, activity; quality of being sharp and clear (as of memories); vividness; quality of being striking or effective; briskness

پیشنهاد کاربران

بپرس