liveable

/ˈlɪvəbl̩//ˈlɪvəbl̩/

معنی: قابل معاشرت، قابل زندگی، قابل زیستن
معانی دیگر: رجوع شود به: livable، livable قابل زیستن

جمله های نمونه

1. Having the children had made his life more liveable.
[ترجمه گوگل]داشتن بچه ها زندگی او را راحت تر کرده بود
[ترجمه ترگمان]چون بچه ها زندگی او را قابل سکونت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The problem is paying the mortgage-everything else is liveable with.
[ترجمه گوگل]مشکل پرداخت وام مسکن است - همه چیز قابل زندگی است
[ترجمه ترگمان]مشکل پرداخت وام است - همه چیز قابل سکونت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's one of the most liveable cities in the US.
[ترجمه گوگل]این یکی از قابل زندگی ترین شهرهای ایالات متحده است
[ترجمه ترگمان]یکی از the شهرهای آمریکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It makes this cell more liveable in.
[ترجمه گوگل]باعث می شود این سلول بیشتر در آن زندگی کند
[ترجمه ترگمان]این خانه قابل سکونت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The place looks liveable in.
[ترجمه گوگل]مکان در آن قابل زندگی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]جای سکونت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How does it provide a liveable habitat for people?
[ترجمه گوگل]چگونه یک زیستگاه قابل زندگی برای مردم فراهم می کند؟
[ترجمه ترگمان]چه طور یک زیستگاه قابل سکونت برای مردم فراهم می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some of the homes are still rather liveable. Hunters and fishermen leave their equipment there in order not to drag it along.
[ترجمه گوگل]برخی از خانه ها هنوز نسبتاً قابل سکونت هستند شکارچیان و ماهیگیران وسایل خود را در آنجا رها می کنند تا آنها را نکشند
[ترجمه ترگمان]بعضی از خانه ها قابل سکونت هستند شکارچیان و ماهیگیران تجهیزات خود را به آنجا می گذارند تا آن را به همراه بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Today most countries that ex-dictators would regard as liveable are bound by extradition treaties and human-rights conventions to bundle the big and bad back home or off to a trial in The Hague.
[ترجمه گوگل]امروزه اکثر کشورهایی که دیکتاتورهای سابق آن‌ها را قابل زندگی می‌دانستند، با معاهدات استرداد و کنوانسیون‌های حقوق بشر ملزم به جمع‌آوری مشکلات بزرگ و بد در خانه یا دادگاهی در لاهه هستند
[ترجمه ترگمان]امروزه اغلب کشورهایی که دیکتاتورهای قدیمی قابل سکونت هستند با معاهدات استرداد مجرمین و کنوانسیون های حقوق بشر برای بستن خانه بزرگ و بد در دادگاه لاهه محدود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Farmers and workers earn a liveable and sustainable income in a safe work setting.
[ترجمه گوگل]کشاورزان و کارگران در یک محیط کار ایمن درآمد قابل زندگی و پایداری کسب می کنند
[ترجمه ترگمان]کشاورزان و کارگران یک درآمد قابل سکونت و قابل دوام را در یک محیط کار ایمن کسب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Winter Olympics host Vancouver is the most liveable city in the world, according to the latest rankings by the Economist Intelligence Unit.
[ترجمه گوگل]بر اساس آخرین رتبه بندی توسط واحد اطلاعات اکونومیست، ونکوور میزبان بازی های المپیک زمستانی، قابل زندگی ترین شهر جهان است
[ترجمه ترگمان]براساس آخرین رتبه بندی واحد اطلاعات اکونومیست، ونکوور، میزبان المپیک زمستانی ونکوور، مناسب ترین شهر قابل سکونت در دنیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. No Mumbaikar would describe the city as liveable; yet many Mumbaikars cannot imagine living anywhere else.
[ترجمه گوگل]هیچ بمبئیکاری شهر را قابل زندگی توصیف نمی کند با این حال بسیاری از بمبئیک‌ها نمی‌توانند زندگی در جای دیگری را تصور کنند
[ترجمه ترگمان]هیچ Mumbaikar نمی تواند شهر را قابل سکونت و قابل سکونت توصیف کند، با این حال بسیاری از مردم نمی توانند زندگی را در هر جای دیگری تصور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Vancouver is still the world's most liveable city, with a rating of 9 0; Sydney and Zurich, sharing ninth place, achieved a score less than 2% lower than Vancouver's.
[ترجمه گوگل]ونکوور با امتیاز 9 0 همچنان قابل زندگی ترین شهر جهان است سیدنی و زوریخ با رتبه نهم مشترک، امتیازی کمتر از 2 درصد کمتر از ونکوور کسب کردند
[ترجمه ترگمان]ونکوور هنوز the شهر جهان با نرخ ۹ ۰؛ سیدنی و زوریخ، به اشتراک گذاری جایگاه نهم، امتیاز کم تر از ۲ درصد کم تر از ونکوور را کسب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. safer and more liveable residential areas.
[ترجمه گوگل]مناطق مسکونی امن تر و قابل سکونت تر
[ترجمه ترگمان]مناطق مسکونی امن تر و قابل سکونت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Perth is a very liveable city and I strongly believe it to be an exciting education and tourist destination.
[ترجمه گوگل]پرث شهری بسیار قابل زندگی است و من قویاً معتقدم که یک مقصد تحصیلی و توریستی هیجان انگیز است
[ترجمه ترگمان]شهر پرت یک شهر قابل سکونت است و من قویا معتقدم که این شهر آموزشی هیجان انگیز و مقصد گردشگری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The rest is done because somebody has to do it, if life is to be liveable.
[ترجمه گوگل]بقیه کارها به این دلیل انجام می شود که اگر قرار است زندگی قابل زندگی باشد، یک نفر باید آن را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]بقیه کارها به این دلیل انجام می شود که کسی باید این کار را بکند، اگر زندگی قابل سکونت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل معاشرت (صفت)
companionable, sociable, associable, livable, liveable, conversable

قابل زندگی (صفت)
livable, liveable

قابل زیستن (صفت)
livable, liveable

انگلیسی به انگلیسی

• fit to live in, suited for habitation; worth living, bearable; possible to live with, companionable

پیشنهاد کاربران

مناسب برای زندگی
قابل زندگی
زندگی کردنی
زیستنی
به نقل از هزاره:
1. [زندگی] قابل تحمل
2. [خانه] قابل زندگی، قابل سکونت، در خور زندگی؛ [هوا] قابل تحمل، که می شود در آن زندگی کرد
3. [شخص] که می شود با وی زندگی کرد؛ قابل معاشرت

بپرس