littered

جمله های نمونه

1. wolves littered their young in deserted farmhouses
گرگ ها در خانه های متروک روستایی زایمان می کردند.

2. the boy littered his clothing all over the floor and went to bed
پسر لباس های خود را کف اتاق انداخت و به بستر رفت.

3. his desk was littered with old magazines and letters
میز کار او پر از مجله کهنه و نامه بود.

4. the hallway was littered with cigaret ends and wastepaper
راهرو پر از ته سیگار و کاغذ باطله بود.

5. The floor was littered with rusty food cans.
[ترجمه گوگل]زمین پر از قوطی های غذای زنگ زده بود
[ترجمه ترگمان]کف اتاق پر از قوطی های زنگ زده و زنگ زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He littered the yard with bottles and cans.
[ترجمه گوگل]حیاط را پر از بطری و قوطی کرد
[ترجمه ترگمان]در حیاط پر از بطری و قوطی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The streets were littered with rubbish.
[ترجمه گوگل]خیابان ها پر از زباله بود
[ترجمه ترگمان]خیابان ها پر از زباله بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After the storm, the ground was littered with twigs and branches.
[ترجمه گوگل]پس از طوفان، زمین پر از شاخه و شاخه شد
[ترجمه ترگمان]بعد از توفان، زمین پر از شاخه های کوچک و شاخه های درخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He littered his clothes around the bedroom.
[ترجمه گوگل]لباس هایش را دور اتاق خواب ریخت
[ترجمه ترگمان]لباس هایش را روی اتاق خواب ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Recent business news has been littered with stories of companies failing.
[ترجمه گوگل]اخبار تجاری اخیر مملو از داستان های شکست شرکت ها است
[ترجمه ترگمان]اخبار تجاری اخیر از داستان هایی از شکست شرکت ها پوشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The floor is littered with scraps of paper.
[ترجمه گوگل]زمین پر از تکه های کاغذ است
[ترجمه ترگمان]زمین پر از تکه های کاغذ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The floor was littered with cigarette ends.
[ترجمه گوگل]زمین پر از انتهای سیگار بود
[ترجمه ترگمان]کف اتاق پر از ته سیگار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The burnt-out wrecks of two police cars littered the road.
[ترجمه گوگل]آوار سوخته دو ماشین پلیس خیابان را پر کرده است
[ترجمه ترگمان]اتومبیل های سوخته و سوخته دو ماشین پلیس در جاده پراکنده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Piles of books and newspapers littered the floor.
[ترجمه گوگل]انبوهی از کتاب ها و روزنامه ها کف زمین را پر کرده بود
[ترجمه ترگمان]انبوه کتاب ها و روزنامه ها روی زمین ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The newspaper has a reputation for being littered with spelling mistakes.
[ترجمه گوگل]این روزنامه به پر از اشتباهات املایی شهرت دارد
[ترجمه ترگمان]این روزنامه مشهور به پر شدن از اشتباه ات املایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• filthy, strewn with garbage

پیشنهاد کاربران

پر بودن با, مملو بودن از
کثیف
مملو از آشغال
پر از زباله

بپرس