liquation


معنی: گداز، گداختن، ابگونسازی
معانی دیگر: تبدیل باب کردن

مترادف ها

گداز (اسم)
melt, deliquescence, flux, liquation

گداختن (اسم)
liquation

ابگونسازی (اسم)
liquation

تخصصی

[شیمی] گداز جزئی

پیشنهاد کاربران

liquation ( زمین شناسی )
واژه مصوب: مایع جدایش
تعریف: جدا شدن مایع بازماندی ماگما از کانی های زودشکل یافته
عمل میعان

بپرس