life sentence

/ˈlaɪf sentəns//ˈlaɪf sentəns/

جمله های نمونه

1. He will have to serve a life sentence.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] او مجبور است به یک محکوم به حبس ابد، خدمت رسانی کند.
|
[ترجمه نیره حاج رسولیها] او مجبور خواهد بود دوران حبس ابد را بگذراند.
|
[ترجمه نیره حاج رسولیها] او مجبور به گذراندن حبس ابد خواهد بود
|
[ترجمه گوگل]او باید حبس ابد را بگذراند
[ترجمه ترگمان]او باید به حبس ابد خاتمه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In a case of premeditated murder a life sentence is mandatory.
[ترجمه گوگل]در قتل عمد حبس ابد الزامی است
[ترجمه ترگمان]در مورد قتل از پیش برنامه ریزی شده، حکم حبس اجباری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He has just begun a life sentence for murder.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] او فقط به خاطر یک قتل به حبس ابد محکوم شده است.
|
[ترجمه گوگل]او به تازگی حکم حبس ابد را برای قتل آغاز کرده است
[ترجمه ترگمان]تازه شروع به حبس ابد برای قتل کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's currently serving a life sentence for murder.
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر در حال گذراندن حبس ابد به اتهام قتل است
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر در حال گذراندن حبس ابد برای قتل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Murder carries a mandatory life sentence .
[ترجمه گوگل]قتل حبس ابد اجباری دارد
[ترجمه ترگمان]قتل یک محکومیت اجباری برای حبس ابد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Miller is serving a life sentence for murder.
[ترجمه گوگل]میلر به جرم قتل در حال گذراندن حبس ابد است
[ترجمه ترگمان]میلر در حال گذراندن حبس ابد برای قتل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The offence carries a mandatory life sentence.
[ترجمه گوگل]این جرم حبس ابد اجباری دارد
[ترجمه ترگمان]این جرم حکم حبس اجباری برای حبس ابد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Eslaminia is serving a life sentence without possibility of parole at Folsom Prison.
[ترجمه گوگل]اسلامیه در حال گذراندن حبس ابد بدون امکان آزادی مشروط در زندان فولسوم است
[ترجمه ترگمان]Eslaminia بدون احتمال عفو مشروط در زندان folsom محکومیت حبس ابد را سپری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nilson is serving a life sentence after he admitted killing 15 or 16 men.
[ترجمه گوگل]نیلسون پس از اعتراف به قتل 15 یا 16 مرد در حال گذراندن حبس ابد است
[ترجمه ترگمان]Nilson پس از اعتراف به قتل ۱۵ یا ۱۶ مرد، محکومیت حبس ابد را سپری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Croy is currently serving a life sentence for the 1992 rape and murder of an Iowa woman.
[ترجمه گوگل]کروی در حال حاضر در حال گذراندن حبس ابد برای تجاوز جنسی و قتل یک زن آیووا در سال 1992 است
[ترجمه ترگمان]Croy در حال حاضر در حال گذراندن حبس ابد برای تجاوز و قتل یک زن آیوا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Smart, 30, is serving a life sentence with no chance of parole.
[ترجمه گوگل]اسمارت 30 ساله در حال گذراندن حبس ابد بدون هیچ شانسی برای آزادی مشروط است
[ترجمه ترگمان]هوشمند، ۳۰ ساله، در حال گذراندن حبس ابد بدون هیچ فرصتی برای عفو مشروط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She had been served four years of a life sentence for the murder of her baby son.
[ترجمه گوگل]او چهار سال حبس ابد را برای قتل پسرش سپری کرده بود
[ترجمه ترگمان]چهار سال از عمرش را برای قتل پسر بچه اش صرف کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Murder carries a life sentence in this state.
[ترجمه گوگل]قتل در این حالت حبس ابد دارد
[ترجمه ترگمان]قتل یک حکم حبس ابد در این ایالت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The courts may also impose a discretionary life sentence for certain other serious crimes.
[ترجمه گوگل]دادگاه ها همچنین ممکن است برای برخی از جرایم جدی دیگر، حکم حبس ابد را صادر کنند
[ترجمه ترگمان]دادگاه ها همچنین ممکن است حکم حبس ابد برای برخی جرایم جدی دیگر را اعمال کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He's serving a life sentence for murder.
[ترجمه گوگل]او در حال گذراندن حبس ابد به اتهام قتل است
[ترجمه ترگمان]اون حبس ابد برای قتل داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• when criminals receive a life sentence, they are sentenced to stay in prison for the rest of their lives.

پیشنهاد کاربران

حبس ابد
∆ Judge sentences Alex Murdaugh to 2 consecutive life sentences for the murders of his wife and son
Alex Murdaugh has been convicted in the murders of his wife and son.
حبس ابد

حبس ابد

بپرس