levee

/ˈlevi//ˈlevi/

معنی: لنگر گاه، بند، خاکریز، مجلس پذیرایی، سلام عام، بارعام دادن
معانی دیگر: (دیواره ی خاکی که برای جلوگیری از طغیان در دوسوی رودخانه می سازند) خاکریزی، خاک دیوار، چل، لوار، (محل پهلو گیری قایق در رودخانه) باراندازگاه، رود اسکله، (مرزبندی خاکی در اطراف کشتزاری که آبیاری می شود) مرزخاکی، (انگلیس - دربار سلطنتی یا اشرافی) سلام، بار عام، مراسم سلام

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an embankment built to channel and contain river water against flooding.

- Sadly, the old levees were insufficient to contain the floods from the heavy rain.
[ترجمه گوگل] متأسفانه، سیلاب های قدیمی برای مهار سیلاب ناشی از باران شدید کافی نبود
[ترجمه ترگمان] متاسفانه، دیواره های کهن برای مهار سیلاب ناشی از باران سنگین ناکافی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a raised mound built along the perimeters of irrigated fields.

(3) تعریف: a boat landing on a river.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: levees, leveeing, leveed
• : تعریف: to fashion or construct a levee for; provide with a levee.
اسم ( noun )
• : تعریف: a reception, usu. held at a noble person's court.

جمله های نمونه

1. Next to the levee where no steamboat will probably ever dock again, the Missouri still slides by.
[ترجمه گوگل]در کنار خاکریزی که احتمالاً دیگر هیچ قایق بخاری در آن لنگر نخواهد انداخت، میسوری همچنان از کنار آن عبور می کند
[ترجمه ترگمان]بعد از دیواره ساحلی که هیچ کشتی ای به احتمال زیاد دوباره لنگر انداخته است، ایالت میسوری هنوز در حال پیشروی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At least 60, 000 people who fled levee breaks on the Feather River remained shut out of their homes.
[ترجمه گوگل]حداقل 60000 نفر از مردمی که از شکسته شدن خاکریزها در رودخانه Feather فرار کردند، در خانه های خود بسته ماندند
[ترجمه ترگمان]دست کم ۶۰، ۰۰۰ نفر که از دیواره ساحلی گریختند همچنان در خانه های خود بسته مانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Levee improvements are going on at the moment, but until are finished New Orleans is vulnerable.
[ترجمه گوگل]بهبود Levee در حال حاضر ادامه دارد، اما تا زمانی که به پایان برسد، نیواورلئان آسیب پذیر است
[ترجمه ترگمان]تخریب دیواره ساحلی در حال حاضر در حال انجام است، اما تا به پایان رسیدن اورلئان نسبت به آن ها آسیب پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Risks in levee engineering caused by many uncertainty factors are cared about by people.
[ترجمه گوگل]خطراتی که در مهندسی لِیِس ناشی از بسیاری از عوامل عدم قطعیت ایجاد می شود، توسط مردم مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]خطرات در مهندسی دیواره که توسط بسیاری از عوامل عدم قطعیت ناشی می شود توسط افراد مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pressure on dams and levee s is very strong.
[ترجمه گوگل]فشار روی سدها و خاکریزها بسیار قوی است
[ترجمه ترگمان]فشار بر روی سدها و دیواره ساحلی بسیار قوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Said local levee as " Zhang embankment. "
[ترجمه گوگل]گفت: خاکریز محلی به عنوان "خاکریز ژانگ"
[ترجمه ترگمان]دیواره داخلی سعید به عنوان \"خاکریز خاکی\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Risks caused by many uncertainty factors in levee engineering are cared about by people.
[ترجمه گوگل]ریسک‌های ناشی از بسیاری از عوامل عدم قطعیت در مهندسی سقف، توسط مردم مراقبت می‌شوند
[ترجمه ترگمان]خطرات ناشی از بسیاری از عوامل عدم قطعیت در مهندسی بار توسط افراد مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Workers are rushing to complete a makeshift levee by packing dirt on top of an old railroad bed.
[ترجمه گوگل]کارگران عجله دارند تا با جمع کردن خاک در بالای تخت راه آهن قدیمی، یک خاکریز موقت را تکمیل کنند
[ترجمه ترگمان]کارگران در حال عجله برای تکمیل دیواره ساحلی موقتی از طریق بسته بندی کثیفی بر روی یک بس تر قدیمی راه آهن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Look at that long levee of logs.
[ترجمه گوگل]به آن طوفان طولانی از سیاهههای مربوط نگاه کنید
[ترجمه ترگمان] به اون levee طولانی نگاه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Officials brought in bulldozers in an effort to build a 5-foot high levee to protect property from the encroaching Sacramento.
[ترجمه گوگل]مقامات در تلاش برای ساختن یک زمین بلند 5 فوتی برای محافظت از اموال در برابر نفوذ ساکرامنتو، بولدوزرها را وارد کردند
[ترجمه ترگمان]مقامات در تلاش برای ساختن یک دیواره ساحلی ۵ فوتی برای محافظت از اموال از ساکرامنتو، در تلاش برای ساخت یک دیواره ساحلی ۵ فوتی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ramparts are also popular among gophers and ground squirrels, whose Byzantine burrows are often a key culprit in levee breaks.
[ترجمه گوگل]باروها همچنین در میان گوفرها و سنجاب‌های زمینی محبوب هستند، که لانه‌های بیزانسی آن‌ها اغلب مقصر اصلی شکستن خاک‌ریزها هستند
[ترجمه ترگمان]باروها در میان سنجاب ها و سنجاب ها مشهور هستند، و پناه گاه Byzantine اغلب یک عامل کلیدی در شکستن دیواره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rescue workers, police and other law enforcement agencies set up camp on a levee beside the canal.
[ترجمه گوگل]نیروهای امدادی، پلیس و سایر سازمان های مجری قانون بر روی یک خاکریز در کنار کانال کمپ ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]امدادگران، پلیس و دیگر ادارات انتظامی یک کمپ را در کنار کانال کنار کانال برپا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The last four of these sub-deltas were formed by levee breaches in 183 1860, 1874 and 189
[ترجمه گوگل]چهار مورد آخر از این زیر دلتاها در سالهای 183، 1860، 1874 و 189 در اثر رخنه های خاکریزی تشکیل شدند
[ترجمه ترگمان]چهار تا از این sub به وسیله دیواره ساحلی در سال ۱۸۳، ۱۸۷۴ و ۱۸۹ ایجاد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لنگر گاه (اسم)
dock, harbor, anchorage, grappling, haven, levee, dockage, harborage, berth, pier, port, riding

بند (اسم)
fit, article, articulation, joint, link, bind, bond, clause, provision, snare, segment, levee, facet, hinge, line, dyke, dike, paragraph, dam, wristband, tie, frenum, clamp, binder, sling, fastening, manacle, weir, canto, ligation, commissure, ligature, noose, facia, fascia, funiculus, joggle, holdback, holdfast, internode, ligament, proviso, stanza, trawl

خاکریز (اسم)
levee, dyke, dike, bulwark, fence, moat, weir

مجلس پذیرایی (اسم)
levee

سلام عام (اسم)
levee

بارعام دادن (فعل)
levee

تخصصی

[عمران و معماری] خاکریز - پشته - سیلبند - کناربند - لوار
[زمین شناسی] خاکریز، پشته، سیل بند، کنار بند، لوار
[خاک شناسی] آب بند
[آب و خاک] کوره، لوار، پشته، خاکریز

انگلیسی به انگلیسی

• embankment built along a river to prevent flooding; raised edge around an irrigated field; pier; formal reception (such as held by royalty)
build a dike, create an embankment along a river to prevent flooding; create a raised edge around an irrigated field (agriculture)

پیشنهاد کاربران

wharf, berth, dock, jetty, pier, quay, slip, red - light district, stew ( s ) , tenderloin
کناره رودخانه، مجلس پذیرایی، سلام عام، بارعام دادن، خاکریز، بند، لنگرگاه، عمران: خاکریز، معماری: لوار، زیست شناسی: خاکریز، علوم نظامی: دیواره ساحلی رودخانه
سیل بند یا سیل گیر خاکی، دِپویی که دور تا دور شهرهای غالبا کوهستانی میکشند تا مانع ورود رواناب سرازیرشده از کوه به داخل شهر بشود
در بریتانیا به دادگاه نیز اطلاق میشود
سد خاکی
خاکریز

بپرس