legionary

/ˈlɪdʒənəri//ˈlɪdʒənəri/

معنی: سرباز لژیون، سرباز هنگ، سرباز سپاهی
معانی دیگر: عضو لژیون، لشگری، سپاهی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, referring to, or constituting a legion or legions.
اسم ( noun )
حالات: legionaries
• : تعریف: a member or, formerly, a soldier of a legion; legionnaire.

جمله های نمونه

1. H., a boarding school for students in the seventh to ninth grades run by the Legionaries.
[ترجمه گوگل]H یک مدرسه شبانه روزی برای دانش آموزان پایه های هفتم تا نهم که توسط لژیونرها اداره می شود
[ترجمه ترگمان]H یک مدرسه شبانه روزی برای دانش آموزان کلاس هفتم تا نهم است که توسط the اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His in sad earnest says: " Legionary soldier should work 25 hours one day. "
[ترجمه گوگل]با جدیت او می گوید: "سرباز لژیونر باید روزی 25 ساعت کار کند "
[ترجمه ترگمان]او با جدیت sad می گوید: \" یک سرباز legionary باید روزی ۲۵ ساعت کار کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Simon could see now that the young legionary was drunk.
[ترجمه گوگل]سیمون اکنون می‌توانست ببیند که لژیونر جوان مست است
[ترجمه ترگمان]سیمون اینک می دید که the جوان مست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An any legionary main jobs, what cannot leave Party committee is decision - making.
[ترجمه گوگل]هر شغل اصلی لژیونری، چیزی که نمی تواند از کمیته حزب خارج شود تصمیم گیری است
[ترجمه ترگمان]هر گونه مشاغل اصلی legionary، آنچه که کمیته حزب را ترک نمی کند تصمیم گیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She is the first legionary medical worker that falls in forefront of cure SARS patient.
[ترجمه گوگل]او اولین کارمند پزشکی لژیونر است که در خط مقدم درمان بیمار سارس قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]او اولین فعال پزشکی legionary است که در خط مقدم درمان بیماری سارس قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective asset runs a be management of legionary and state - owned asset serious side.
[ترجمه گوگل]دارایی هدف دارای مدیریت لژیونری و دارایی های دولتی جدی است
[ترجمه ترگمان]دارایی هدف، مدیریت استراتژیک مالکیت دولتی و مالکیت دولتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The knife handle was found in Colchester and may have been used by a legionary.
[ترجمه گوگل]دسته چاقو در کولچستر پیدا شد و ممکن است توسط یک لژیونر استفاده شده باشد
[ترجمه ترگمان]دسته چاقو در Colchester یافت شد و ممکن است توسط a مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The soldiers of the legion are vividly portrayed by three lifesize figures - a centurion, a standard-bearer and a legionary.
[ترجمه گوگل]سربازان لژیون با سه چهره به اندازه واقعی به تصویر کشیده شده اند - یک صدف، یک پرچمدار و یک لژیونر
[ترجمه ترگمان]سربازان لژیون به روشنی توسط سه چهره lifesize، یک فرمانده، یک حامل استاندارد و یک legionary به تصویر کشیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is also possible that the Legate will invoke decimation, where every tenth legionary will be beaten to death by his comrades as punishment.
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است که Legate به decimation استناد کند، جایی که هر دهم لژیونر به عنوان مجازات توسط رفقای خود مورد ضرب و شتم قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است که نماینده پاپ از decimation، که در آن هر دهم legionary به عنوان مجازات اعدام خواهند شد، استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرباز لژیون (اسم)
legionary

سرباز هنگ (اسم)
legionary

سرباز سپاهی (اسم)
legionary

انگلیسی به انگلیسی

• soldier of a legion
of a legion, of a military unit; comprised of a legion or legions; of a multitude, of a great number

پیشنهاد کاربران

بپرس