leavening

/ˈlevənɪŋ//ˈlevənɪŋ/

خمیرمایه، ماده ای که خمیر را ور می آورد، ورآور (leavening agent هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an agent such as yeast or baking powder that causes the formation of carbon dioxide gas in batter or dough, causing it to expand and rise.

(2) تعریف: an influential addition that enlivens something or causes something to slowly change.

- His sense of humor is the leavening in this dreary office.
[ترجمه گوگل] شوخ طبعی او خمیرمایه در این دفتر دلخراش است
[ترجمه ترگمان] حس شوخ طبعی او در این دفتر ملال انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. yeast for leavening dough
مایه برای ور آوردن خمیر

2. Biscuits and crackers are chemically leavened.
[ترجمه گوگل]بیسکویت ها و کراکرها از نظر شیمیایی خمیر می شوند
[ترجمه ترگمان]بیسکوییت و بیسکوییت مثل بهشت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His mood of deep pessimism cannot have been leavened by his mode of transport—a black cab.
[ترجمه گوگل]حالت بدبینی عمیق او را نمی توان با روش حمل و نقل او - یک تاکسی سیاه - خمیر کرد
[ترجمه ترگمان]با وضع حمل و نقل - یک درشکه سیاه - خلقش تنگ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Even a speech on a serious subject should be leavened with a little humour.
[ترجمه گوگل]حتی یک سخنرانی در مورد یک موضوع جدی باید با کمی طنز خمیر شود
[ترجمه ترگمان]حتی یک سخنرانی در مورد یک موضوع جدی باید با کمی طنز صورت بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He found congenial officers who knew how to leaven war's rigours with riotous enjoyment.
[ترجمه گوگل]او افسرانی را پیدا کرد که می‌دانستند چگونه سختی‌های جنگ را با لذتی آشفته خمیر کنند
[ترجمه ترگمان]He congenial را پیدا کرد که می دانستند تا چه اندازه کانون کانون جنگ و leaven را با riotous پر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The chairman leavened the dull meeting with a few jokes.
[ترجمه گوگل]رئیس جلسه کسل کننده را با چند شوخی خمیر کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جلسه کسل کننده را با چند شوخی برگزار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A few jokes add leaven to a boring speech.
[ترجمه گوگل]چند شوخی به یک سخنرانی خسته کننده خمیر می افزاید
[ترجمه ترگمان]چند شوخی باعث می شود که leaven به یک سخنرانی خسته کننده تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This leaven was added the next time baking bread was done.
[ترجمه گوگل]دفعه بعد که پخت نان انجام شد این خمیر مایه اضافه شد
[ترجمه ترگمان]این leaven بعد از پخت نان به این leaven اضافه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A piece of dough was kept back after using the yeast and this is called leaven.
[ترجمه گوگل]یک تکه خمیر را بعد از استفاده از مخمر نگه می داشتند و به آن خمیر می گویند
[ترجمه ترگمان]یک تکه خمیر بعد از استفاده از مخمر نگه داشته می شود و این خمیر نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These unexceptionable points, however, are merely the leaven that produce the gas to lighten the dough.
[ترجمه گوگل]با این حال، این نکات غیرقابل قبول، صرفاً خمیر مایه ای هستند که گاز را برای سبک شدن خمیر تولید می کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این موارد بی عیب و نقص، صرفا the هستند که گاز را تولید می کنند تا خمیر را سبک تر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What emerges from that tainted oven will likely be a typical loaf of local politics leavened by big money.
[ترجمه گوگل]آنچه از آن تنور آلوده بیرون می‌آید احتمالاً یک قرص معمولی از سیاست‌های محلی است که با پول کلان خمیر شده است
[ترجمه ترگمان]چیزی که از آن کوره آلوده ظاهر می شود به احتمال زیاد یک قرص نان محلی است که با پول زیاد تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It's an early example of world music, with jazz rock elements leavened by Balinese disciplines.
[ترجمه گوگل]این یک نمونه اولیه از موسیقی جهانی است، با عناصر راک جاز که توسط رشته های بالی خمیر شده است
[ترجمه ترگمان]این یک نمونه اولیه از موسیقی جهان است، با عناصر موسیقی جاز که از رشته های Balinese استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My affection for her was leavened with lesser likings and with admiration.
[ترجمه گوگل]محبت من به او با علاقه کمتر و با تحسین همراه بود
[ترجمه ترگمان]محبت و علاقه من به او از عشق کم تر بود و با تحسین به او می نگریست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But Phillips' gift is in deftly leavening bathos with pathos.
[ترجمه گوگل]اما هدیه فیلیپس در حمام های ماهرانه ای با ترحم است
[ترجمه ترگمان]اما موهبت فیلیپس Phillips in leavening bathos with pathos pathos is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[صنایع غذایی] ور آمدن : بالا آمدن خمیر بر اثر تخمیر. میکرو ارگانیسم عامل ساکارومایسس سرویزیه است.

انگلیسی به انگلیسی

• substance (such as yeast) which causes a batter or dough to ferment and rise, leaven; something that causes gradual change, something which alters or transforms

پیشنهاد کاربران

بپرس