lean on


(خودمانی) تحت فشار قرار دادن، تهدید کردن

جمله های نمونه

1. A mother is not a person to lean on but a person to make leaning un-necessary.
[ترجمه یوسف زارع] مادر کسی نیست که تحت فشار قرار دهد بلکه کمک به یادگیری میکند
|
[ترجمه گوگل]مادر کسی نیست که باید به او تکیه کرد، بلکه کسی است که تکیه کردن را غیرضروری کند
[ترجمه ترگمان]یک مادر کسی نیست که به فرد تکیه کند بلکه کسی است که به او تکیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lean on me if you feel dizzy.
[ترجمه گوگل]اگر سرگیجه دارید به من تکیه کنید
[ترجمه ترگمان]اگه سرگیجه داری به من تکیه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When we meet difficults,we can lean on each other. Then we will be okay!
[ترجمه فرید رستمی] وقتی با مشکلات روبرو هستیم می توانیم به هم دیگه تکیه کنیم. با این کار مشکلی نخواهیم داشت.
|
[ترجمه گوگل]وقتی با مشکلات روبرو می شویم، می توانیم به یکدیگر تکیه کنیم آنوقت ما خوب می شویم!
[ترجمه ترگمان]وقتی همدیگر را می بینیم، می توانیم به هم تکیه کنیم پس ما خوب خواهیم بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The couple lean on each other for support.
[ترجمه گوگل]این زوج برای حمایت به یکدیگر تکیه می کنند
[ترجمه ترگمان]این زوج برای حمایت به یکدیگر تکیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Do it yourself; don't lean on others for support.
[ترجمه گوگل]خودتان آن را انجام دهید؛ برای حمایت به دیگران تکیه نکنید
[ترجمه ترگمان]خودت این کار را بکن، به خاطر حمایت به دیگران تکیه نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's always had his big brother to lean on.
[ترجمه گوگل]او همیشه برادر بزرگش را داشته که به او تکیه کند
[ترجمه ترگمان]اون همیشه برادر بزرگش رو داشت که بهش تکیه کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't lean on the fence like that - you'll break it!
[ترجمه گوگل]اینطور به حصار تکیه نکن - آن را می شکنند!
[ترجمه ترگمان]به نرده تکیه نکن، مثل این، آن را می شکنی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We may have to lean on them a bit if we want our money.
[ترجمه گوگل]اگر پول خود را می خواهیم، ​​ممکن است مجبور شویم کمی به آنها تکیه کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر پولمان را بخواهیم، می توانیم کمی به آن ها تکیه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The nurse saw him falter and made him lean on her.
[ترجمه گوگل]پرستار او را در حال لنگیدن دید و مجبورش کرد به او تکیه کند
[ترجمه ترگمان]پرستار او را دید که تردید کرد و به او تکیه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They always lean on us when they're in trouble.
[ترجمه محمدرضا] آنها وقتی به مشکلات برمیخورند، به ما فشار می آورند.
|
[ترجمه گوگل]آنها همیشه وقتی در مشکل هستند به ما تکیه می کنند
[ترجمه ترگمان]اونا همیشه وقتی تو دردسر میفتن به ما تکیه می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't lean on the table or it'll tip up.
[ترجمه گوگل]به میز تکیه نکنید وگرنه بالا می رود
[ترجمه ترگمان]روی میز تکیه نکن وگرنه تسلیم می شوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If they don't pay soon we'll have to lean on them a little.
[ترجمه گوگل]اگر به زودی پرداخت نکنند، باید کمی به آنها تکیه کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر به زودی pay، باید کمی به آن ها تکیه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was staggering and had to lean on the bar.
[ترجمه گوگل]او تلوتلو خورده بود و باید به میله تکیه می داد
[ترجمه ترگمان]تلوتلو خورد و مجبور شد به بار تکیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They won't pay unless you lean on them.
[ترجمه گوگل]آنها تا زمانی که به آنها تکیه نکنید، پرداخت نمی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها پول نمی دهند مگر اینکه به آن ها تکیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• rest on, lean up against; depend on, trust, count on someone or something for support or assistance

پیشنهاد کاربران

فشار آوردن و تهدید کردن
تکیه دادن ، متکی و وابسته بودن
متکی بودن به , تکیه کردن به ؛ فشار آوردن ( به کسی )
# He leans heavily on his family
# The old lady leant on her stick as she talked
# He won't pay unless you lean on him
# We may have to lean on them a bit if we want our money
۱_متکی بودن به ، تکیه کردن به و. . . .
۲_ فشار وارد کردن به ، تحت فشار قرار دادن ،
تهدید کردن و. . . .
متوسّل شدن، دست به دامنِ کسی شدن، توسّل و توکّل کردن
تکیه کردن
مثال:
- I need somebody to lean on
- من نیاز دارم تا به کسی تکیه کنم

بپرس