lay a finger on

/leɪ ə ˈfɪŋgər ɑn//leɪ ə ˈfɪŋgər ɒn/

کوچکترین دخالت را کردن، موی از سر کسی کم کردن

جمله های نمونه

1. How dare you lay a finger on him?
[ترجمه گوگل]چطور جرات کردی روی او انگشت بگذاری؟
[ترجمه ترگمان]چطور جرات می کنی یه انگشت بهش بزنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't you dare lay a finger on me.
[ترجمه گوگل]جرات نداری یک انگشت روی من بگذاری
[ترجمه ترگمان]جرات نداری یک انگشت به من بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you so much as lay a finger on me, I'll call the police!
[ترجمه گوگل]اگر اینقدر روی من انگشت گذاشتی، به پلیس زنگ می زنم!
[ترجمه ترگمان]اگر تو به اندازه یک انگشت روی من دراز بکشی، به پلیس زنگ می زنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I swear I didn't lay a finger on him.
[ترجمه گوگل]قسم می خورم که یک انگشت روی او نگذارم
[ترجمه ترگمان]قسم می خورم که انگشتش را روی او نگذاشته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you lay a finger on me, I'll call the police.
[ترجمه گوگل]اگر انگشت روی من بگذاری، به پلیس زنگ می زنم
[ترجمه ترگمان]اگر یک انگشت به طرف من دراز کنی، به پلیس زنگ می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How could any man want to lay a finger on her, never mind father her children?
[ترجمه گوگل]چطور ممکن است مردی بخواهد انگشتش را روی او بگذارد، بدون اینکه پدر فرزندانش باشد؟
[ترجمه ترگمان]چه طور هر مردی دلش می خواهد انگشتش را روی او بگذارد، هیچ وقت به فرزندانش اهمیت نمی دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He wouldn't dare lay a finger on any of us.
[ترجمه گوگل]او جرات نمی کرد روی هیچ کدام از ما انگشت بگذارد
[ترجمه ترگمان]او جرات نمی کرد یک انگشتش را روی هر کدام از ما بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then she lay a finger on my lips and slid out of bed like a dancer, one leg extended.
[ترجمه گوگل]سپس انگشتی را روی لبهایم گذاشت و مانند یک رقصنده از رختخواب بیرون رفت و یک پا را دراز کرده بود
[ترجمه ترگمان]سپس انگشتش را روی لب های من گذاشت و مثل یک رقاص از تخت بیرون آمد، یک پا طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you so much as lay a finger on my boy, I'll call the police.
[ترجمه گوگل]اگر اینقدر روی پسرم انگشت بگذاری، به پلیس زنگ می زنم
[ترجمه ترگمان]اگر تو به اندازه یک انگشت روی پسرم دراز بکشی، به پلیس زنگ می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't you dare lay a finger on that vase!
[ترجمه گوگل]جرات نداری یک انگشت روی آن گلدان بگذاری!
[ترجمه ترگمان]جرات نداری یک انگشت روی آن گلدان بگذاری!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'll kill you if you lay a finger on my sister again.
[ترجمه گوگل]اگر دوباره انگشت روی خواهرم بگذاری، تو را می کشم
[ترجمه ترگمان]اگه یه بار دیگه یه انگشت به خواهر من بزنی میکشمت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If you lay a finger on her, I'll beat your brains out!
[ترجمه گوگل]اگر انگشت روی او بگذاری، من مغزت را می زنم!
[ترجمه ترگمان]اگر انگشتش را روی او بگذاری، مغزت را خواهم شکست!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If you lay a finger on that boy ( ie harm him physically ), I'll never forgive you.
[ترجمه گوگل]اگر انگشت روی آن پسر بگذاری (یعنی به او آسیب جسمی وارد کنی)، هرگز تو را نمی بخشم
[ترجمه ترگمان]اگر انگشتش را روی آن پسر بگذاری، من هرگز تو را نمی بخشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'll kill you if you seas lay a finger on my sister again.
[ترجمه mehdi] اگر دوباره دست به خواهر من بزنی ( نظربدی به خواهر من داشته باشی ) میکشمت
|
[ترجمه گوگل]اگر دریاها دوباره روی خواهرم انگشت بگذارند می کشمت
[ترجمه ترگمان]اگر دوباره به خواهر من دست بزنی میکشمت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The father wouldn't lay a finger on the children.
[ترجمه گوگل]پدر یک انگشت روی بچه ها نمی گذاشت
[ترجمه ترگمان]پدر انگشتش را روی بچه ها نگذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

Idiom :
Lay a finger on someone
به کسی صدمه زدن ( هرچند صدمه ای کوچک باشد )
دست روی کسی بلند کردن
مویی از سر کسی کم شدن
به عنوان نمونه :
Don't you dare lay a finger on me
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/lay-a-finger-on
دست زدن به چیزی یا کسی: Don’t you dare lay a finger on my pencile.
If you lay a finger on me, I’ll scream

بپرس